شهید نعیم جابریانی از همان کودکی در اکثر مراسمهای مذهبی و نماز جماعت شرکت می کرد همزمان با تحصیل دروس کلاسیک تمام قرآن را نیز فرا گرفت و علاقه خود را این گونه ابراز کرد بر بام خانه خود اذان می گفت و دیگران را با عمل خود به ادای فریضه مقدس نماز دعوت میکرد. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می نماید.

 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید نعیم جابریانی در دهم اردیبهشت 1339 در شهر علی غربی یکی از شهرستانهای استان میسان عراق دیده به جهان گشود او فرزند اول یک خانواده مذهبی و متشرع بود پدرش اهتمام زیادی برای تربیت فرزندش داشت لذا از همان ابتدا آنها را به هیئتهای مذهبی و مسجد می برد.

بانگ اذان بر بام خانه

شرکت در راهپیمایی علیه رژیم ستم شاهی

وی در سن نوجوانی در راهپیمایی های که بر علیه رژیم ستم شاهی در مدارس عراق ترتیب داده شده بود شرکت می‌کرد و اخبار فلسطین را که در آن زمان به تازگی توسط صهیونیست‌ها اشغال شده بود پیگیری می‌کرد.

تبعید به ایران

نوجوانی او در سال ۱۳۴۹ مقارن با نخست وزیری صدام حسین در عراق بود. دولت بعثی عراق برای سرکوب مخالفان خود یا آنها را می‌کشت و یا تبعید می‌کرد و نعیم و خانواده‌اش در سال ۱۳۴۹ به جرم ایرانی بودن به ایران تبعید شدند. پدر او در مراسم عزاداری و تعزیه خوانی شرکت میکرد و پس از تبعید، سران تعزیه خوانی، او عهده دار حسینه شهر علی غربی گردید و سران حزب بعث در آن شهر قصد اخذ بلندگوهای حسینیه را برای مفاسد غیر شرعی داشتند و او با سر سختی از آنها ممانعت کرد و لذا او را پابند به شعار اسلام و مخالف با خواسته های حزب دیدند و آنها را به ایران تبعید کردند، و در اردوگاههای قصر شیرین مشهد تربت جام و جهرم روزگار سختی را گذراندند.

اولین حرکت انقلابی

وی در اوائل تبعید به ایران در حالی که ۱۲ سال بیش سن، نداشت پدرش را از دست داد و خود متکفل خانواده گردید و در این راه سختیهای زیادی را متحمل گردید.

ایامی که در اردوگاه بودند وقتی متوجه شد یک نفر از تبعیدی ها اخبار اردوگاه را به افسران ستمشاهی میرساند به شدت با او مقابله کرد و این اولین حرکت انقلابی او بود. پس از گذراندن دوران اردوگاه که چهار سال طول کشید دهلران را به علت سکونت خانواده دایی اش انتخاب کرد.

اهتمام به فریضه امر به معروف و نهی از منکر

وی نسبت به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهتمام زیادی داشت. وقتی که در دهلران متوجه شد یک نفر به مشروب خواری شهرت دارد او را نسبت به ترک این حرام نهی کرد، وقتی دریافت سخنان او در آن اثر نکرد با او قطع رابطه کرد و از دست دادن به او امتناع می کرد.

شهید نعیم برای تأمین مخارج خانواده برای کار کردن به اهواز و بندر بوشهر عزیمت کرد و در اهواز با بعضی از سنی ها که به قصد کار به آن محل آمده بودند و افکار ناروا داشتند بحث و گفتگو می کرد.

علاقه به قرآن

به قرائت قرآن بسیار علاقه مند بود و هر ماه یک ختم قرآن می نمود و در شبهای جمعه در عبادت و دعا جدیت زیادی داشت. برای اموات خود نماز می خواند و اعضای خانواده را به خواندن نماز ترغیب می کرد و تا نماز نخوانده بود هرگز دست به غذا نمی برد.

روزی حلال

او علاقه به مغازه داری نداشت و می گفت:«تراز و خطا می کند...» در همه کارها جدیت زیادی داشت و سعی می کرد کارش را با دقت و تمام و کمال انجام دهد. در کسب روزی حلال وسواس زیادی به خرج می داد به طوری که همیشه چند ساعت اضافه بر ساعات کار مقرر بدون مزد کار می کرد تا مبادا در روزی او و خانوادهاش شبه و اشکالی پیش بیاید؛ این امر سبب گردید‌ تا مادر همیشه نگران دیر آمدن فرزند دم در منتظر او باشد.

عطوفت و مهربانی

وی در دهلران مداح اهل بیت بود در تعزیه خوانی نقشهای قاسم و علی اکبر را بازی می کرد. شبها در کمیته انقلاب اسلامی به پاسداری از شهر می پرداخت. چند بار تلاش کرد به لبنان برود تا در کنار فلسطینی ها بر علیه رژیم اشغالگر بجنگد از مادر خود اجازه خواست به او اجازه رفتن به لبنان و فلسطین بدهد ولی مادر به وی اجازه نداد.

نسبت به محرومان بسیار رئوف و مهربان بود به طوری که در یک شب زمستانی سائلی درب خانه را زد و ایشان رفت ببیند چه کسی است ناگهان خانواده اش، دیدند بدون لباس گرم برگشت؛ معلوم شد لباس گرم خود را به سائل داده است. به همه به ویژه اهل خانواده و به خصوص مادر بسیار مهربان بود و برای جلب رضایت مادر هر کاری را انجام می داد.

اعزام به جبهه و شهادت

با شروع جنگ تحمیلی به جبهه شوش عزیمت کرد و با تمام توان به جنگ با صدامیان کافر پرداخت و در نهایت شجاعت و شهامت در بیست و ششم آذزماه 1359 به درجه رفیع شهادت نائل شـد و بدن او بعد از سه شبانه روز به پشت جبهه انتقال دادند و طبق وصیت او پیکرش را در شیخان قم دفن کردند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده