حسابرسی پیش از حضور در محکمه عدل الهی
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علی کمیلیفر در دوم مرداد 1340، در شهرستان دزفول چشم به جهان گشود. پدرش احمد، كشاورز بود و مادرش طاهره نام داشت. تا پايان دوره كارشناسی درس خواند. سال 1361 ازدواج كرد و صاحب دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سرانجام در پنجم فروردين 1367، در ريشن عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در بهشت علی زادگاهش قرار دارد.
متن خاطره شهید علی کمیلی فر:
مدتها بود علی را می دیدم که ساعتی قبل از مغرب از جمع ما و سنگرها فاصله میگرفت. با قدمهای آرام به سوی خلوت تنهایی خودش میرفت. صدای نوای دلنشین نوای قرآن از بلندگوی تبلیغاتی پخش میشد. غروب خورشید، صدای قرآن و گام های آرام علی تصویر زیبایی در ذهن ما ساخته بود.
تسبیح را از جیبش بیرون می آورد. دائم در حال ذکر خدا بود. از دیدن این صحنه احساس عجیبی داشتم. دلم می خواست در این لحظات عرفانی با او هم صحبت شوم.
تا اینکه یکی از روزها خلوتش را شکستم و با او شروع به قدم زدن کردم. ذکر خدا از لبانش جدا نمی شد. پرسیدم: علی جان چرا در این موقع از روز خلوت کرده ای؟! لبخندی زد و گفت: محاسبه!
پرسیدم: چه محاسبهای؟!
گفت: محاسبه نفس! غروب خورشید پایان روشنایی و روز است. هر جنبندهای بايد در پایان روز خود را حسابرسی کند. انساس باید بداند در روشنایی که لذت نور را چشیده چه کار خیری انجام داده.
بعد هم علی با نگاهی به آسمان گفت: من هم ذرهای از این حیات هستم. من هم بايد حسابرسی كنم. بايد بدانم چه كردهام. بايد خود را سئوال و جواب كنم قبل از اين كه از من سئوال شود. باید در این روز که گذشت خود را حسابرسی کنم. چقدر سود دیدهام و چقدر زیان کردهام! قبل از اینکه در محضر عدل الهی محاکمه شوم باید خود را محاکمه کنم؛ بايد خودم را حساب كنم. هيچ كس بهتر از خودم اين جسم و روان را نمي شناسد. چون حضرت علی علیه السلام میفرماید: حاسبوا قبل ان تحاسبوا. اگر انسان هر روز پرونده ی خود را بررسی نماید، کمتر مرتکب خطا و گناه می شود...