شهید سید عبدالرحمن غفاری انگیزه اش از حضور در جبهه را اینگونه بیان می کرد:«هدفم از آمدن به جبهه و جنگیدن این است که به ندای امام کبیرمان لبیک گویم و از دین و ناموس و وطنمان دفاع کنم و این را بگویم تا زمانی که عراق شهرهای ما را به توپ می بندد از مردم هم وطن و شهید پرور ایران دفاع خواهم کرد تا آنها را از ظلم و ستم صدام جنایتکار نجات دهم» و سید روی تعهدی که داده بود تا پای جان ایستاد. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سید عبدالرحمن غفاری دوم مرداد ۱۳۳۸، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش سيدعلی نام داشت که كشاورز‌ بود و مادرش فاطمه نام داشت. از همان کودکی در دامان پر مهر و محبت خانواده پرورش یافت. عبدالرحمن تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. 

دوران تحصیل

در سالهای تحصیل با گذراندن موفقیت آمیز تحصیلات خود به تحقیق و مطالعه آموزه های دینی می پرداخت و همین آموزه ها بود که وی را در هیئت جوانانی در آورد که با دل شجاع در خیابانهای شهر حضور یافته و علیه رژیم ستم شاهی به مبارزه بر می خواستند. وی با پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) و تبلیغات آرمان های آن حضرت سهم فراوانی در روشنگری دوستان و اطرافیان داشت.

خصوصیات اخلاقی

سری پرشور و دلی نترس داشت، با کاروانهای ولایی در هر کوی و برزن به تبلیغ آرمان های انقلابی خود می پرداخت. جوانی خوشکلام بود که با حرف هایش آتشی در خرمن منافقین و دشمن انداخته بود. سید عبدالرحمن از آن دسته جوانهای شیفته ای بود که درس دینداری و خداباوری را در اولین کلاس هستی، خانواده بزرگوارش، آموخت و جز بر آن راه مقدس گام بر نداشت و هم او بود که در روزهای خطر وقتی از آسمان و زمین آتش می بارید، هرگز ترسی به دل راه نداد و در برابر هجوم توپ ها و خمپاره ها، تا پای جان ایستادگی کرد و جان شیرین خویش را تقدیم عظمت و شکوه الهی نمود.

ساخت خاک ریز و سنگر

در زمینه های مختلف به فعالیت مشغول شد و در همین سالها بود که رانندگی با لودر و بولدوزر را نیز آموخت و در ماههای بعد وقتی که جنگ تحمیلی شروع شد، از این تخصص در جهت ساخت جان پناه برای رزمندگان اسلام بهره برد. ایجاد جاده های روستایی و ساخت خاک ریز و سنگر تمام ذهن او را پر کرده بود به گونه ای که وقتی در شهر بود، به گزینه اول و هنگامی که در جبهه ها حضور می یافت به اقدام برای خاکریزها می پرداخت.

ایستادگی تا پای جان

در جبهه وقتی از او سوال شد انگیزه اش از آمدن به جبهه چه چیزی بوده، جواب داد:«من سید عبد الرحمن غفاری عضو جهاد سازندگی دزفول هستم، هدفم از آمدن به جبهه و جنگیدن این است که به ندای امام کبیرمان لبیک گویم و از دین و ناموس و وطنمان دفاع کنم و این را بگویم تا زمانی که عراق شهرهای ما را به توپ می بندد از مردم هم وطن و شهید پرور ایران دفاع خواهم کرد تا آنها را از ظلم و ستم صدام جنایتکار نجات دهم» و سید روی تعهدی که داده بود تا پای جان ایستاد.

به همین خاطر بود که دوستانش می گویند همیشه او را کوله به دوش می دیدیم یا به مرخصی آمده بود یا در حال بازگشتن به جبهه بود. از هویزه و بستان می آمد و به سوسنگرد می رفت، از کرخه و صالح مشطط می آمد و در عملیات فتح المبین و بیت المقدس حضور می یافت.

در کوچه و پس کوچه های خرمشهر یا تفنگ به دوش بود یا در حال زدن خاکریز و سنگر، این رزمنده دلاور حضور موثر خود را تا عمق عملیات های رمضان و مسلم ابن عقیل نیز گسترش داده بود اگر چه عشق به مولایش حسین ابن علی (ع) هر ساله او را به هیئت های عزاداری و دسته های سینه زنی می کشاند و با بچه های محل هر سال بهتر از سال پیش تکیه و علم بر پا می کرد اما این عشق هرگز او را از حضور در عملیات محرم در سال ۱۳۶۱ باز نداشت.

شهادت

شهید سید عبدالرحمن غفاری حضور در عملیات را حضور در رکاب مولا حسین ابن علی (ع) می دانست به همین دلیل این بار بیش از بارهای قبل چشم به لطف الهی دوخته بود که او را نیز هم چون شهدای عاشورا پذیرا باشد که به این لطف و مرحمت در مرحله سوم عملیات مورخ نوزده آبان ۱۳۶۱ در جبهه عین خوش دست یافت وقتی در حین عملیات در حال زدن خاکریز برای رزمندگان اسلام بود تا از تیر و ترکش سلاح های دشمن در امان بمانند، خود مورد هجوم توپ ها و خمپاره ها قرار گرفت و ترکشی سخت به سرش او را از بلندای لودر به زیر کشید و با شهدای کربلا هم صدا کرد. پيكر وی را در آرامگاه محمدبن جعفر زادگاهش به خاك سپردند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده