پاسداری در سپاه، پاسداری از خون شهیدان انقلاب است

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید نعمت اله قائد بيست و پنجم بهمن 1338، در در خانواده مومن و مذهبی در شهرستان بندرماهشهر به دنیا آمد. پدرش دهراب، در شركت نفت كار ميكرد و مادرش لطيفه نام داشت. وی در سنین کودکی به اندازه ای رشد فکری عجیبی پیدا کرده بود که همان اول با سایر کودکان فرق داشت.

دوران تحصیل

بعد از گذشت مدت کوتاهی از زمان تولدش، به علت کهنسالی پدرش و اینکه خانواده پدرش در روستا بود بعد از بازنشستگی پدر به روستای چم شعبان برگشتند. شهید نعمت اله قائد وقتی به سن 7 سالگی رسید برای آموختن درس به مدرسه رفت تا سن 12 سالگی دوران ابتدائی را به پایان رسانید و سپس خودش را برای دوره راهنمائی آماده کرد و تا سن 16 سالگی دوره راهنمائی را هم تمام کرد و گویا این آخرین وداع او با مدرسه و درس بود چرا که او مرغ باغ ملکوت بود این جهان را برای خود قفسی می دید.

فرار از پادگان سربازی

بعد از اتمام دوره راهنمایی خودش را برای رفتن به سربازی آماده کرد و این درست زمانی بود که انقلاب داشت اوج می گرفت و بنا به فرمانی که از طرف روح اله بت شکن زمان در رابطه با فرار سربازان از پادگانها صورت گرفت او نیز از رفتن به خدمت در آن شرایط خودداری کرد تا انکه انقلاب پیروز گردید و حکومت جمهوری اسلامی ایجاد گردید.

ورود به سپاه پاسداران

سپس ایشان کمر خدمت برای جمهوری اسلامی بست و در تهران در نیروی هوائی خدمت نمود. بسیار به خدمت در نیروی هوایی علاقه داشت تا اینکه خدمت مقدس سربازی را به پایان رساند. به خانه بازگشت و مدت کوتاهی را در کنار خانواده  اش گذراند. سپس وارد سپاه پاسداران شد و خدمت صادقانه خود را به این ارگان آغاز کرد و معتقد بود که پاسداری در سپاه، پاسداری از خون شهیدان انقلاب است. ایشان شوق و علاقه زیادی به سپاه داشت. شبانه روز در کنار برادران و پاسداران به جمهوری اسلامی خدمت می کرد.

خصوصیات اخلاقی

از فضائل اخلاقی وی در منزل چون تنها پسر خانواده بود از احترامات خاصی برخوردار بود. بسیار به آرامی با دیگران سخن میگفت و کلمات پر از مهر و محبتی را بر زبان می آورد. با مادرش اخلاقی بسیار نیکو و پسندیده داشت. یکی از مهمترین خصوصیات اخلاقی وی رفتار گرم و صمیمانه با اقوام و فامیل بود.

شهادت

بعد از اینکه جنگ تحمیلی عراق بر کشور اسلامی صورت گرفت خیلی دوست داشت در جنگ شرکت کندو بعد از چند مرتبه به جبهه رفتن در مسیر آبادان – ماهشهر در حالیکه در سنگر بوده به ضرب گلوله توپ که در سنگر منفجر شده بود به درجه رفیع شهادت رسید و به آرزوی نهائی خود نائل آمد.