شهید"میرغلام پیروزرام " از همان کودکی نگاه پرمعنی و سکوت عارفانه وی حاکی از عظمت روح و جلال باطنش بود. او فردی صبور، قانع، متواضع و با تقوی و بسیار به فکر مردم بود و تا می توانست به دیگران کمک می کرد. با خانواده خود با محبت و مهربانی رفتار می کرد و جاذبه خاص او در برخوردهایش از او فردی دوست داشتنی ساخته بود. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، سردار رشید اسلام سرهنگ شهید میرغلام پیروزرام سوم فروردين 1344، در خانواده ای مذهبی و مؤمن در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. پدرش خرم و مادرش بي بي زهرا نام داشت. 

دوران تحصیل

دوران کودکی را تا حدود پنج سالگی در دامان پر از مهر و محبت مادر سپری نمود و از این زمان بود که به خاطر فوت مادرش درد و رنج و محنت گریبان گیر این طفل معصوم گردید و دوران جوانی او از همان ابتدا مصادف با سخت ترین مشکلات مالی بود که این امر باعث شد، ترک تحصیل نموده و برای کمک به امرار معاش در کوره پز خانه های اطراف دزفول مشغول به کار شود.

فضائل اخلاقی شهید

با این وجود، همت و پشتکار شهید، او را از درس خواندن در کلاس های شبانه و کسب آگاهی های مذهبی- سیاسی، در قالب جلسات قرائت قرآن باز نداشت. از همان کودکی نگاه پرمعنی و سکوت عارفانه وی حاکی از عظمت روح و جلال باطنش بود. به گفته پدرش «هیچگاه بر سر مسائل، رو به روی وی قرار نمی گرفت و اوامر او را به جان می خرید.» . وی تا پايان دوره كارشناسي درس خواند. سال 1362 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد.

همسرش می گوید:« وی فردی صبور، قانع، متواضع و با تقوی و بسیار به فکر مردم بود و تا می توانست به دیگران کمک می کرد. با خانواده خود با محبت و مهربانی رفتار می کرد و جاذبه خاص او در برخوردهایش از او فردی دوست داشتنی ساخته بود و صداقت و وفاداری او نسبت به اقوام و دوستانش از صفات بارز او به حساب می آمد. از آنجا که فرزند بزرگ خانواده بود سعی و کوشش بسیاری در پرورش و تربیت اسلامی خواهران و برادران کوچکش داشت.»

حضور در جبهه های حق علیه باطل

با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با وجود سن کمش برای یاری دین خدا در بسیج مسجد رودبند ثبت نام نموده و پس از گذراندن دوره نظامی به کمک دیگر برادرانش شتافت. او بارها با شوق فراوان به جبهه رفت و تیزهوشی، شهامت و دلیری وی پس از مدت کمی نمایان و به سرعت در امر نظامیگری پیشرفت فروان نمود و این امر باعث شد تا از طرف سپاه دزفول دعوت به پیوستن شود که با جان و دل این دعوت را لبیک و با پوشیدن لباس مقدس سبز سپاهی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. از طرف سپاه مسئولیت های متعددی به او واگذار شد و بارها به عنوان فرماندهی گردان به جبهه رفته و از خود رشادتهای فراوانی نشان داد.

مجروحیت در خرمال عراق 

 وی بارها تا مرز شهادت پیش رفت،‌ یک بار در حمله والفجر مقدماتی به خانواده اش خبر دادند که شهید شده زیرا به طور کلی سنگر او تخریب و خود او زیر آوار مانده بود، زمانی که برای بیرون آوردن پیکرش اقدام کردند، به حول و قوه الهی بعد از سه روز زنده از زیر آوار بیرون آورده می شود. همچنین در جبهه، بارها از طرف نیروهای عراقی مورد حمله شیمیایی قرار گرفت، به همین خاطر بارها در بیمارستان بستری شد. وی به عنوان فرماندهی نیروهای(ش-م-ر)انتخاب شد و دراین راه رشادتها و جانفشانی های بسیار نمود سرانجام در پانزدهم فروردين 1367، در خرمال عراق دچار مصدوميت شيميايي شد به همین علت از ناحیه داخل گلو سینه و شکم مجروح و به بیمارستان اعزام شد.

شهادت

شهید میرغلام پیروزرام بارها جهت درمان به اهواز و تهران فرستاده شد و تحت درمان قرار گرفت در آخرین مراحل درمان به مدت شش ماه در بیمارستان بقیه الله تهران، شهید بقائی و شهید چمران اهواز بود ولی درمان کارساز نشد و عاقبت در نوزدهم آبان 1378، در زادگاهش بر اثر عوارض ناشي از آن به شهادت رسيد. پیکر او را در همان شهرستان به خاك سپردند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده