نوید شاهد – برادر شهيد "ایرج ستاريان" میگوید: در آخرين ديدارم قطره اشكي بود كه از چشمان نازنينش بر گونهاش جاري شد و سپس گفت؛ برادر حلالم كن. التماس كردم كه از اين سفر برگردد ولي برنگشت. گفت؛ « تقدير چنين است اشتباه نكن! اين قطرهها، اشك شوق است.»
نوید شاهد – برادر شهید "اصغر فتحعلی بیگلو" میگوید: اصغر بسيار شجاع، جسور و نترس بود و در انجام عملياتهاي شناسايي معمولاً داوطلب بود. در آخرين شبهای عمرش از شهادت خويش به دوستانش خبر داده و از همه حلاليت خواسته بود.
نوید شاهد – همکلاسی شهید "مرتضی محمدی" میگوید: مرتضی در انشاء خود نوشته بود؛ ميخواهم سربازي باشم كه در راه وطن شهيد شوم و با نثار خون خود درخت ميهن را آبياري كنم و الگويي براي ساير مبارزان باشم.
نوید شاهد – خواهر شهید "محمدرضا محمدی" میگوید: زماني كه در خدمت سربازي بود يكي از اعضاي فعال و شايسته در گروه سياسي ايدئولوژيك بود كه دشمنان از خدا بيخبر طرح ترور وي را ريخته بودند كه در اثر عنايت خداوند همه نقشههاي شوم آنان نقش بر آب شد.
نوید شاهد – همرزم شهید "مجتبی شهبازی گروسی" میگوید: حقطلبي و عدالتخواهي وي چه درباره خود و چه در مورد ديگران بارها اتفاق افتاده بود براي احقاق حق ديگران پيشقدم شده شخصا براي حل مشكلات افراد تلاش ميكرد.
نوید شاهد – چندين مورد از سوي ژاندارمري وقت به ايشان تذكر داده بودند كه در كلاس درس دانش آموزان را عليه رژيم تحريك ميكني اما او به اين حرفها گوش نمی داد.
نوید شاهد _ "جعفر بريری" یكی از محافظين شهيد "ولی الله فلاحی" در خاطره ای از فرمانده خود، میگوید: "تبادل آتش بين دو طرف به شدت ادامه داشت. صدای انفجار گلوله های توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراكنده شنيده می شد. دكتر چمران در آن عمليات مجروح گرديد و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسيدند به شهيد فلاحی پيشنهاد كردم كه برای محافظت از تركش و گلولهها، از كلاه آهنی استفاده كند..." ادامه این خاطره را را در سایت نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
نوید شاهد _ "همسر شهید مدافع حرم "جواد جهانی" در خاطره ای از همسرش، میگوید: "چندماه بعد از دفن همسر شهیدم، دختر جوانی درحالی که اشک میریخت نزد من آمد و گفت اتفاقی به همراه دوستش سر مزار او رفته....» ادامه این خاطره را از زبان همسر شهید مدافع حرم "جواد جهانی" را در سایت نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
نوید شاهد_ " همسر شهید، مدافع حرم سردار محمدرضا ابراهیمی در خاطره ای از همسرش، میگوید: "هميشه میگفت چرا من شهيد نشدم. خوشا به حال رفقايم كه شهيد شدند. میگفت ای كاش باب شهادت باز شود و من هم به آرزويم برسم. من به ايشان میگفتم شما هر روز يک بار شهيد میشويد....» ادامه این خاطره را از زبان همسر شهید مدافع حرم سردار "محمد رضا ابراهیمی" را در سایت نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
نوید شاهد – شهید "سید امیر حسین موسوی" در نامه خود به همسرش مینویسد: اميدوارم هميشه با خدا باش. اگر غمي به تو روي آورد متوسل به قرآن كريم شو و عبادت كن.
نوید شاهد - 25 آبانماه سال 1361، مردم اصفهان حماسه ای بزرگ را در تاریخ ثبت نمودند و پیکر مطهر ۳۷۰ شهید عملیات محرم را بر روی دستان خود تشییع و در گلستان شهدای این شهر به خاک سپردند. به مناسبت فرارسیدن این روز بیاد موندنی با اسدالله مکی نژاد مدیر اجرایی گلستان شهدای اصفهان گفتگویی داشتیم که نظر شما را به آن جلب میکنیم.
نوید شاهد – علايي قمي یکی از همرزمان شهید "علیمردان موحد" ميگوید: پس از دوازده روز ما توانستيم تنگه را از وجود دشمن پاكسازي كنيم و وقتي بر پيكر شهيد موحد رسيديم در كمال تعجب او را همچنان در حال سجده ديديم در حالي كه دوازده روز از شهادتش ميگذشت.
نوید شاهد - امير كلاميفرد همكار شهید "سید علیرضا ترابی" میگوید: شهيد ترابي علاقه خاصي به دانش آموزان خود داشت. حتي در خارج از ساعات درس موظفي خود جهت تقويت بنيه درسي آنان در محل خدمت خود ميماند و بدون اينكه حق الزحمهاي دريافت کند با محصلهايش كار ميكرد.
نوید شاهد – همكلاسی شهيد "خليل عزت شوكتی" میگوید: قبل از شهادت از ناحيه شكم مجروح شده بود كه در واقع نميتوانست در جبهه حضور بيابد ولي با اصرار تمام موفق شد به جبهه رهسپار شود.
نوید شاهد - خاطره مهمی که از این ایام به یاد دارم مربوط به ۱۵ دیماه ۱۳۵۷ است. من آن روز به همراه سایر مردم روستا در تظاهراتی علیه نظام ستمشاهی شرکت کردم. نیروهای امنیتی ریختند تو روستا. همان روز ۲ نفر از جوانها شهید شدند ... خون این دو جوان، غیرت مردم روستا را به جوش و خروش درآورد و...
نوید شاهد - شهید جواد گلشنی منفرد میگوید: پدرم پس از بازگشت از مسجد ميگفت: چه جوان هايي هستند! تو در خانه ميماني اما آن ها اينگونه فعاليت ميكنند.» و اين سخن شهيد همچنان در ذهنم مانده است كه ميگفت: « ملاك حقيقت است نه افراد.»
نوید شاهد – برادر شهید "ابوالفضل پاکداد" میگوید: پس از آن در واحد حراست زندانِ سپاهِ زنجان مشغول خدمت شد. در مدت خدمت در زندان با زندانيان سياسي دل سوزانه و ارشادي برخورد ميكرد و اين رفتار باعث علاقه مندي برخي از زندانيان به وي شده بود.
نوید شاهد – شهید "ابراهیم اصغری" در خاطرات خود مینویسد: بعد از يك ربع ساعت، مرا به اتاقي انداختند و در را قفل كردند. به نظرم ديگر عصر شده بود. صداي قفل در بلند شد. ولي دوباره بسته شد. هنوز چشمهايم بسته بود و نميدانستم چه خبر است بيش از بيست بار اين كار تكرار شد.
نويد شاهد - مادر شهيد «رحمت الله پوررمضان» مى گويد: رحمت الله به من گفت می خواهم به جبهه بروم. به او گفتم: به این شرط رضایت نامه ی شما را امضاء می کنم که تو و برادرت موهای سرتان را بتراشید. متن كامل خاطره اين مادر شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
نوید شاهد _ مادر شهید محمود رادمهر در خاطره ای از فرزند شهید میگوید: «فامیل که دور هم جمع میشدند و داخل جمعشان در مورد چیزی بحث و تبادل نظر صورت میگرفت، اگر محمود حضور داشت،...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید "محمود رادمهر" را در سایت نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.