- خاطرات

navideshahed.com

گفتم من نظامی هستم ، اگر من را بگیرند اعدامم می‌کنند

گفتم من نظامی هستم ، اگر من را بگیرند اعدامم می‌کنند

جانباز سرافراز «مجید آقالو» در مصاحبه با نوید شاهد با افتخار می گوید: «یک بار در مسجد سخنرانی بود و من هم آنجا بودم که نیروهای ساواک ریختند، من گفتم من نظامی هستم اگر من را بگیرند اعدامم می‌کنند، با کمک دوستانم به هر نحوی فرار کردم.»
در خاکریز بودم که گاز شیمیایی زدند

در خاکریز بودم که گاز شیمیایی زدند

جانباز ۷۰ درصد «مجید موسوی طالبخان» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «به سمت خاکریز رفتم و در آنجا با یکی از دوستانم بودم که مورد حمله شیمیایی دشمن قرار گرفتیم و ...»
‌می‌خواستند همه ما را به اسارت بگیرند

‌می‌خواستند همه ما را به اسارت بگیرند

جانباز ۵۰ درصد «قهرمان یوسفی نژاد» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «بعد از عملیات حاج عمران مورد تک عراقی‌ها قرار گرفتیم و آن‌ها می‌خواستند همه ما را به اسارت بگیرند و ...»
20 درصد احتمال زنده ماندنم بود

20 درصد احتمال زنده ماندنم بود

جانباز 6۵ درصد «فرزاد جوز» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «زمانی که با اعضای خانواده در حال حرکت بودیم ، خودرو بر روی مین رفت و بدلیل وخامت شدید حالم، پزشکان فقط 20 درصد احتمال زنده ماندن من را می دادند و...»
هنگام تشییع جنازه، پرستار متوجه نفس کشیدن من شد

هنگام تشییع جنازه، پرستار متوجه نفس کشیدن من شد

جانباز ۲۵ درصد «علی خانبابایی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «دکتر گفت ایشان شهید شده است و به سردخانه منتقلش کنید. صبح فردا قبل از اعزام به ارومیه برای تشییع جنازه، پرستار متوجه نفس کشیدنم می‌شود و ...»