آخرین باری است که به خانه بر می گردم
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید «سید جمشید صفویان» دهم فروردين 1341، در شهرستان دزفول چشم به جهان گشود. پدرش سيدمحمدعلی، بنا بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته برق درس خواند و ديپلم گرفت. ازدواج كرد و صاحب يک دختر شد. به عنوان پاسدار كميته انقلاب اسامی در جبهه حضور يافت. چهارم دی 1365، با سمت معاون گردان بلال در ام الرصاص عراق بر اثر انفجار نارنجک و اصابت تركش آن به شهادت رسيد.
متن خاطره شهید «سید جمشید صفویان»:
تصویر اول: غروب آخرین روز حضور سید جمشید در منزل
سید،گوشه ای ازاتاق نشسته است و زل زده است به دختر کوچکش و بی مقدمه می گوید :«دوست دارم برای آخرین بار، سیر او را نگاه کنم». همسرش می پرسد : «چرا آخرین بار؟» و سید زمزمه می کند که « به دلم گواهی شده است آخرین باری است که به خانه بر می گردم»
تصویر دوم: همان شب
در عالم خواب صدایی به همسرش می گوید :«سید شهید شده است». همسرش بلند فریاد می زند و ناله می کند. در این بین زنی قدخمیده را می بیند که به دلداریش می آید و آرام برایش نجوا می کند که:«فرزندم. برای پایداری اسلام باید از همه چیزمان بگذریم و عزیزترین ها را تقدیم خدا کنیم» سپس شروع می کند از مصیبت هایی برایش حرف زدن. برای همسر سید یقین حاصل می شود که ایشان، حضرت زینب (س) است و با شنیدن حرف های ایشان درد خود را از یاد می برد.
چند لحظه بعد از تصویر دوم
سید همسرش را بیدار می کند و دلیل آشفتگی اش را می پرسد. اما چشمان سید نیز پر از اشک است و علت آن را خوابی که دیده عنوان می کند. همسرش با گریه شروع می کند خوابش را تعریف کردن و شانه های سید به آرامی تکان خوردن لب های همسر تکان می خورد.سخن که به آخر می رسد، سید می گوید « آنچه را که تو در خواب دیدی لحظاتی پیش برای من اتفاق افتاد»
آخرین تصویر
صدای گریه سید اتاق را پر کرده است.