به روایت همرزم شهید
«در حال حرکت ستونی بودیم که ناگهان گلوله‌ی توپی نزدیک ما به زمین خورد من به هوا پرت شدم و به زمین خوردم بدنم گرم بود دیدم از کمرم خون می آید شهید سيف الله را دیدم آن طرف از من به فیض شهادت رسید بود...»در ادامه خاطرات شهید سيف الله آقاجاری را از زبان همرزمش در نوید شاهد بخوانید.

 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سيف الله آقاجاری در ششم تیرماه سال ۱۳۴۶ در روستای قلعه کعبی شهر زیدون از توابع شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود. پدرش عبدالله نام داشت. وی تا چهارم دبیرستان درس خواند و سرانجام در بیست هفتم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای پنج در شلمچه به شهادت رسید.

باران گلوله

متن خاطره از شهید سیف الله آقاجاری: 

ساعت از ۱۲ شب گذشته بود و دیگر وارد بیست و هفتم دی ماه 1365 شده بودیم همه به صورت ستونی حرکت می کردیم آتش گلوله دشمن منطقه را مثل روز روشن کرده بود، خمپاره ها، گلوله ها و بمبهای دشمن مثل باران بر سر ما ریخته می شد.

در حال حرکت ستونی بودیم که ناگهان گلوله‌ی توپی نزدیک ما به زمین خورد من به هوا پرت شدم و به زمین خوردم بدنم گرم بود دیدم از کمرم خون می آید شهید سيف الله را دیدم آن طرف از من به فیض شهادت رسید بود.

در همين حال شهید کیومرث چاری زاده و شهید لشکر دره شوری که در حال حاضر هر دو آن ها مفقود الاثر هستند بالای سر شهید سیف الله رفتند، دیدند که چطور روح پاک این عزیز با فرشتگان همراه شده است.

سپس شهید لشکر دره شوری آرپیجی را برداشت و به جلو رفت که در همین عملیات آسمانی شد، هنوز پیکر مطهر شهید لشکر دره شوری به دست خانواده اش نرسیده است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده