به روایت مادر شهید
«صبح که از خواب بلند شدم بسیار ناراحت بودم نمی دانستم باید چه کاری بکنم تا پسرم راضی و خوشحال باشد ناگهان صدای شلوغی از خانه همسایه شنیدم بیرون رفتم و سراغ گرفتم، دیدم عروسی پسر همسایه مان بود، خوشحال شدم رفتم به نیت پسرم حنا گرفتم و آن را درست کردم و به آنها دادم و گفتم: «به یاد پسر شهیدم به دستان عروس و داماد بگذارید.» در ادامه خاطرات شهید کیومرث چاری زاده را از زبان مادرش در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش پايگاه نوید شاهد خوزستان، شهید جاویدالاثر کیومرث چاری زاده پانزدهم مرداد 1349 در روستای دهنو از توابع شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود. پدرش ابوالحسن نام داشت. وی تا اول راهنمایی درس خواند و پس از آن رهسپار جبهه شد. سرانجام در عملیات کربلای پنج در شلمچه پس از شیمیایی و اصابت ترکش از ناحیه شکم بیست هفتم دی‌ماه 1365 به شهادت رسید و تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.

حنا

متن خاطره شهید کیومرث چاری زاده:

سومین سالروز شهادت پسرم بود حنا درست کردم جلوی عکسش گذاشتم، تا چند روز بعد سالروز شهادت روبه روی عکسش توی پنجره اتاق گذاشته بود.

بعد از چند روز که گذشت بلند شدم حنا را روی سرم گذاشتم و خوابیدم، پسرم به خوابم، روبه روی قبله نشسته بود برگشت و به من گفت: «مادر سر خودت را حنا می گذاری چرا سر مرا نگذاشتی...»

صبح که از خواب بلند شدم بسیار ناراحت بودم نمی دانستم باید چه کاری بکنم تا پسرم راضی و خوشحال باشد ناگهان صدای شلوغی از خانه همسایه شنیدم بیرون رفتم و سراغ گرفتم، دیدم عروسی پسر همسایه مان بود، خوشحال شدم رفتم به نیت پسرم حنا گرفتم و آن را درست کردم و به آنها دادم و گفتم: «به یاد پسر شهیدم به دستان عروس و داماد بگذارید.»

خانواده داماد بسیار استقبال کردند و همان شب خواب پسرم را دیدم که بسیار خوشحال است و با لبخند به من نگاه می کند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده