«نیرویی داشتیم  به نام «امین منوچهری».  جثه تنومندی داشت. در این عملیات با شهید مجدی مسابقه گذاشته بودند که کدام یک زودتر به انتهای کانال می‌رسند. گاهی نبرد آنقدر سخت می‌شد که امین و احمد بر روی زمین می‌خوابیدند تا برای لحظاتی نفس تازه کنند. امین در این عملیات رشادت‌های بسیاری انجام داد...» در ادامه متن خاطره این شهید والامقام را که از زبان همرزمش جانباز سیدحسن موسی نژاد نقل شده را در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید امین منوچهری پور در سی ام شهریور 1362 به دنیا آمد. در سال 1384 لباس سبز پاسداری را به تن کرد. وی از تیپ پیاده حضرت مهدی(عج) لشکر عملیاتی 7 حضرت ولی عصر(عج) استان خوزستان برای دفاع از حریم و حرم اهل بیت(س) به کشور سوریه اعزام شد و در دوازدهم بهمن ماه 194 هنگام درگیری با تکفیریها و گروه تروریستی داعش در اثر اصابت ترکش به صورت و سینه و دست دچار موج گرفتگی و از دست دادن یک چشم خود شد. جانباز 70% امین منوچهری پور در یکم اسفندماه 1398 به علت ایست قلبی به دیار باقی شتافت.

متن خاطره: 

حدود ساعت شش صبح به همراه سردار رحمن پورجوادی وارد عملیات شدم. من هماهنگ کننده فرمانده بودم و مسئولیت داشتم در کنار فرمانده باشم. پیش از ورود ما به کانالی که منتهی به آزادی نبل و الزهرا می‌شد، سردار نقطه‌ای را نشانم داد و گفت:«ما باید حدود ۲ کیلومتر تا آنجا بدویم.»

سپس با لحن شوخی گفت:«حسن حرف گوش می‌کنی و حتی یک قدم از من جلوتر نمی‌دوی. اگر در این حین به شهادت برسی، شهادتت قبول نیست»

زمانی که من و سردار شروع به دویدن کردیم، انواع گلوله و خمپاره به سمت ما می‌آمد. این کانال در شمال حلب قرار داشت که دو جداره و به روش صهیونیست‌ها ساخته شده بود. در این عملیات نیرو از فرمانده و فرمانده از نیرو جهت فتح کانال، سبقت می‌گرفتند. «شهید احمد مجدی» به عنوان فرمانده پیش می‌رفت و نیرو‌ها به دنبالش می‌رفتند. حاج علی طاهری هم که یکی از معاونان این عملیات بود، در این درگیری به شدت مجروح شد.

شهید سعید علیزاده و چند تن از دیگر دوستان اطلاعات و عملیات به خوبی منطقه را تحت نظر داشتند. «شهید مجدی» ، «شهید حاج حسین سعادت خواه» و دیگر فرماندهان این عملیات نیز پیش‌تر از این برای شناسایی و با پای پیاده تا نزدیکی دشمن رفته بودند تا آنجایی که شهید سعادت خواه می‌گفت:«ما بوی سیگار نیرو‌های دشمن را هم حس می‌کردیم.» من نیز یک بار به طور مختصر وارد منطقه شده بودم. مسافت ما تا نبل و الزهرا تقریبا هفت کیلومتر بود.

حاج احمد مجدی، از هر جهت، چه از نظر نظامی و تاکتیکی و چه از نظر اخلاقی یک فرمانده بود. خیلی زود با نیرو‌ها صمیمی می‌شد که گویی سال‌ها همدیگر را می‌شناسند. اهل مزاح و شوخی بود، اما زمانی که پای درس و عمل می‌رسید، بسیار جدی و در چارچوب نظامی برخورد می‌کرد.

نیرویی داشتیم  به نام «امین منوچهری».  جثه تنومندی داشت. در این عملیات با شهید مجدی مسابقه گذاشته بودند که کدام یک زودتر به انتهای کانال می‌رسند. گاهی نبرد آنقدر سخت می‌شد که امین و احمد بر روی زمین می‌خوابیدند تا برای لحظاتی نفس تازه کنند. امین در این عملیات رشادت‌های بسیاری انجام داد.

ساعتی پس از آغاز عملیات، امین را دیدم که در داخل کانال شهید احمد مجدی را بر دوش دارد. به سمتشان دویدم. حاج احمد به من چشمک زد. پرسیدم:«چی شده؟؟»

امین گفت:«حاج احمد مجروح شده است.»

علت شهادت احمد مجدی را ورود ترکش به ریه‌ها اعلام کردند. حاج احمد حدود ۱۲ ساعت بعد از مجروحیت به شهادت رسید.

حدود ۷۰ درصد از کانال را فتح کرده بودیم که نیرو‌هایی همچون داوود نریمیسا، علی حسینی کاهکش، مصطفی خلیلی، علیرضا حاجی‌وند و … یکی یکی شهید شدند و امین منوچهری از ناحیه ی چشم و صورت به شدت آسیب دید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده