خاطره/ قربانی عید قربان
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید حاجی مراد نیزه بيست و پنجم شهريور 1345، در روستاي قيلاب از توابع شهرستان انديمشك به دنيا آمد. پدرش صيدمراد و مادرش بي بي جان نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم شهريور 1362، در پاسگاه زيد عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر وي را در شهرستان زادگاهش به خاك سپردند.
متن خاطره:
حاجی مراد بسیار مهربان و رئوف بود، به خاطر ندارم که روزی با من یا مادرش با صدای بلند صحبت کرده باشد. هر وقت از او کاری می خواستم بدون اینکه خم به ابرو بیاورد انجام می داد. بسیار به اعیاد مذهبی اهمیت می داد و همیشه اوقات فراغتش را در مسجد بود.
وقتی از من خواست تا رضایت دهم به جبهه برود برایم بسیار دشوار بود زیرا او تمام کار مرا انجام می داد. اما دلم نیامد به او نه بگویم و گفتم:«پسرم هر چه تقدیر الهی است مراقب خودت باش»
حاجی مراد رفت و تحمل جای خالیاش برای من و مادرش بسیار دشوار بود. نزدیک به عید قربان بود و مسجد را برای جشن عید قربان محیا می کردیم که با خودم گفتم: «هرسال در این روز کنارم بودی پسرم.»
که ماشین پاسگاه جلوی در مسجد ایستاد سراسیمه از جا بلند شدم و با خوشحالی زیرلب گفتم: «آمدی پسرم منتظرت بودم.»
اما همه دوستانش بودند جز حاجی مراد و من زیر لب گفتم:«شهادتت مبارک پسرم» و روز عيد قربان سال 1362 مصادف شد با تشييع پيكر پاك حاجي مراد و من همان روز در حضور تشييع كنندگان با صداي رسا درحاليكه دستهایم را به نشانة سپاس به درگاه ابديت بلند كرده بودم. گفتم:«خدايا تو را سپاس كه در اين عيد قربان قرباني مرا به لقاء خويش پذيرفتي و از اين بابت بر خود مباهات مي كنم، چراكه از مرز امتحان ابراهيم خليل نيز فراتر رفته و فرزندم به ديدار دوست نائل شد.»