خاطره / قطع حقوق
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید حبیب اله شمایلی سي ام اسفند 1333 ،درشهرستان بهبهان به دنيا آمد. پدرش فرجالله، در بانك كار ميكرد و مادرش مرحمت نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هفتم اسفند 1365، با سمت قائم مقام فرمانده ی لشكر وليعصر(عج) در بمباران هوايي شلمچه به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش قرار دارد.
متن خاطره:
حبیب الله شمایلی هميشه دوست داشت يك بسیجی باشد و حاضر نمي شد به عضويت سپاه در آيد؛ حتی چند بار آقای نخعی فرمانده سپاه وقت بهبهان برای او لباس فرم سپاه فرستاد که آن را بپوشد اما او قبول نمی کرد و می گفت:«من یک بسیجی ام و در خدمت دوستان هستیم.»
در عملیات بدر وی با اصابت ترکش از ناحیه پا مجروح و ساق پايش کاملاً جدا شده بود. بعد از اعزام به تهران برادر نخعی مرا مأمور کرد که به تهران رفته و با پزشکان صحبت کنم تا هر طور شده نگذارند پای حبیب الله را قطع کنند من خودم را سريع به بیمارستان ساسان در تهران رساندم و با تلاش پزشکان پای او پیوند زده شد.
یک شب برادرنخعی در منزل حبیب الله از او خواهش کرد با توجه به شهادت برادران "بهروزی" و"اندامی" از فرمانده هان ارشد جبهه جنوب و به منظور جلوگیری از تجزیه تیپ عضویت در سپاه را بپذیرند. که او هم به اصرار پذیرفت و قرار شد من مقدمات کار را فراهم کنم.
ظرف یکی دو روز با هماهنگی پذیرش سپاه او پاسدار رسمی شد. یک روز بعد از آمدنش از جبهه وقتی برای دیدار با او به منزلش رفتم، همسرش كه مشغول پذیرایی از ما بود گله کرد و گفت:«الان هشت ماهي است که حقوق حبيب الله از بانک قطع شده و بانك برقرای حقوق مجدد او را منوط به برگشت محل خدمت كرده است.»
با وجودی که چندین ماه از قطع حقوق او می گذشت و فشار بسیاری روی زندگیش بود حبيب الله با خنده گفت:«چيز مهمي نیست انشاالله درست مي شود.»
فردای آن روز موضوع را به برادر نخعی اطلاع دادم. ایشان هم پیگیری سفت و سختی کرد ولی مسئولین بانک مرکزی تهران زیر بار نمی رفتند و شرط برقراری حقوق را برگشت برادر شمایلی به محل کار خود دانستند.
زمانی که حبیب الله در عملیات بدر مجروح شده بود و در بیمارستان ساسان بستری بود، مسئولین بانک مرکزی تهران كه خبر مجروحيت او را شنيده بودند، یک روز عصر با دسته گل و شیرینی به ملاقاتش آمدند. هر کس به نحوی به ایشان عرض ارادت کرده و با زبان تمجید قربان صدقه اش می رفت.
آخر سر مسئولین بانک از حبیب الله درخواست کردند که اگر کاری دارد بگوید تا با کمال میل برایش انجام بدهند. حبیب الله که تا آن لحظه ساکت بود، گفت:«فقط اگر زحمتي نيست دستور دهید تا مأموریت مرا در سپاه تمدید و حقوقم که ۸ ماه است آن را قطع کرده اند پرداخت و به جريان بيفتد.»
مسئولین بانک به پِت پِت افتادند و قول دادند که این کار صورت گیرد. سرانجام پس از پیگیری فراوان چند ماه بعد حقوق حبیب الله وصل شد.
اين سردار بزرگ اصلاً در قيد بند مال دنيا نبود و حتي عدم دريافت حقوق ماهيانه به مدت يك سال براي امرار و معاش خانواده هم هيچگاه باعث نشد كه كوچكترين خللي از تلاش او براي دفاع از سرزمين و وطنش كم كند سرانجام این فرمانده شجاع درتاریخ ۷ اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ درمنطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.