يکشنبه, ۰۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۴
نوید شاهد - شهید "توکل قلاوند" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. جواد دریکوند، دوست شهید در خاطره‌ای می‌گوید: «هوا تاریک بود و ظلمت بر دشت عباس خیمه زده بود. با شهید توکل برای شناسایی مواضع عراقی‌ها در منطقه ی دشت عباس از مواضع دشمن عبور و به عقب آنها نفوذ کردیم. عراقی ها هنگام اشغال منطقه، روستاهای عرب نشین آنجا را تخریب کرده بودند موفق شدیم که در خرابه‌ای یکی از همین روستاها مستقر شویم و از آنجا کار شناسایی را دنبال کنیم.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید توکل قلاوند يازدهم اردیبهشت 1340، در روستاي قلعه زره از توابع شهرستان انديمشك چشم به جهان گشود. پدرش الله مراد و مادرش قدم خير نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته تجربي درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. نهم بهمن 1361، با سمت فرمانده واحد اطلاعات - عمليات در فكه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش گلوله توپ به شهادت رسيد. پيكر وي را در زادگاهش به خاك سپردند.

متن خاطره:

هوا تاریک بود و ظلمت بر دشت عباس خیمه زده بود. با شهید توکل برای شناسایی مواضع عراقی‌ها در منطقه ی دشت عباس از مواضع دشمن عبور و به عقب آنها نفوذ کردیم.

عراقی ها هنگام اشغال منطقه، روستاهای عرب نشین آنجا را تخریب کرده بودند موفق شدیم که در خرابه‌ای یکی از همین روستاها مستقر شویم و از آنجا کار شناسایی را دنبال کنیم.

 در نزدیکی یکی از مقرهای مهم دشمن قرار داشتیم و فاصله ما با آنها کم بود همین که آفتاب سر زد کار شناسایی را آغاز کردیم در حالی که عراقی ها در اطراف ما آمد و شد می کردند و هر لحظه ممکن بود که ما را ببینند و اسیر یا شهید کنند.

شهید توکل داشت موارد اطلاعاتی و شمار خودروها و نیروهای دشمن را یادداشت می کرد ناگهان متوجه شدیم یکی از سربازان عراقی از سنگر بیرون زده و درحالیکه آفتاب به دست داشت با عجله به طرف خرابه هایی که در آن پناه گرفته بودیم آمد.

شهید توکل به آرامی سرنیزه خود را از غلاف بیرون کشید و به من اشاره کرد، سعی کردم خودم را پنهان کنم از شکاف دیوار نزدیک شدنش را می دیدم، اگر سرباز عراقی وارد خرابه می‌شد جز کشتن  او راه دیگری نداشتیم توکل با خونسردی سرباز عراقی را زیر نظر داشت اما در لحظه ای که هیجان ما داشت به اوج میرسید ناگهان سرباز عراقی در چند قدمی خرابه ایستاد و سمت دیگری را نگاه کرد سپس تغییر جهت داد و از ورود به خرابه منصرف شد.

 نفس راحتی کشید آن روز تا غروب آفتاب در خرابه ماندیم و شناسایی دقیقی از دشمن به دست آوردیم با فرا رسیدن تاریکی از میان نیروهای عراقی خود شدیم و به قرارگاه بازگشتیم .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده