شهادت غريبانه شهید مسعود ثمرانی مهاجر آلمانی که در آخرین لحظه وقتی متوجه شد که کشورش در حال جنگ است ترک کشور را جائز ندانست و تصمیم گرفت که به نیروهای داوطلب ملحق شود. در ادامه خاطره شهادت این شهید والامقام را از زبان دوستش مرتضى عبدلی حسين آبادی در نوید شاهد بخوانید.
«یکی از شبهای بهمن ماه 1361 بود. مادر ابراهیم خواب دید که رادیویی در دست دارد و در حال شنیدن اخبار بود. بعد از آن مارش حمله پخش شد و دنیا جلوی چشمانش تیره و تار و شلوغ شد. نگران و مضطرب اطراف خود را نگاه کرد و آقایی به سمت او آمد و گفت:«نترس حمله شده...» با شنیدن این جمله پریشان از خواب بیدار شد. و پدرم را بیدارکرد و گفت:«ابراهیم شهید شده...»»در ادامه خاطرات شهید ابراهیم جمشیدی را از زبان برادرش در نوید شاهد بخوانید.
دلنوشته «تدفین غریبانه!!» به قلم علی ساقی که به یاد شهدای غریب اسارت نوشته است را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.
روایت شهدای غریب اسارت، روایتی از عاشقانی گمنام است که به اسارت درآمده و غريبانه در خاک دشمن شهید شدهاند. روایت غریبترین شهید غریب در اسارت زندانهای بعثی را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.
« قدم به قدم اردوگاه را تابش دادند، هیچکس او را نمی شناخت… لاغر و بیحال، گوشه سلول می نشست و دست هایش را بین دو پایش قرار می داد. لباس هایش را گشتم تا نشانی از این پرستوی زخمی بیابم اما نبود... فقط زیر یخه اش فقط خیلی کمرنگ نوشته بود علی... رفیق دونگش من بودم.» روایت غپرستوی زخمی در اسارت زندانهای بعثی را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.
امروز در بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان جلسه ای با عنوان شهدای غریب اسارت برگزار شد. روایت شهدای غریب اسارت، روایتی از عاشقانی گمنام است که به اسارت درآمده و غريبانه در خاک دشمن شهید شدهاند. روایت غریب ترین شهید گمنام در اسارت زندانهای بعثی را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.