جانباز مرتضی شعبانی

بار‌ها مرگ را تجربه کرد؛ در باتلاق، در زیر آتش موشک‌های کرم‌ابریشم، در محاصره و ترس میان موجی‌ها و حتی در بیمارستانی که دشمن بمبارانش کرد. اما تقدیر این بود که جانباز 70 درصد «مرتضی شعبانی»، زنده بماند تا امروز داستان مقاومت و رنج خود را برایمان بازگو کند.

از وداع‌های شبانه در مقر فرماندهی تا خونین شدن بیمارستان صحرایی خرمشهر؛ این روایت همه آنچه بر یک غواص ایرانی در عملیات کربلای ۴ گذشت را بازگو می‌کند. داستانی واقعی که اگر در کتاب‌ها بیاید، به رمان‌های حماسی می‌ماند.

«از آنجایی که مشتاق رفتن به جبهه بودم. تحمل نداشتم بزرگ شوم تا بروم. به همین دلیل شناسنامه‌ام را دستکاری کردم تا بزرگتر شوم، برای انجام این کار، ابتدا کپی شناسنامه را گرفتم، تاریخ تولدم را که ۱۶ ساله بود، دستکاری و دو سال بزرگتر کرده و ۱۸ ساله کردم تا بتوانم به جبهه اعزام شوم. دوم دبیرستان برای اولین بار با عنوان بسیجی از لشکر ۱۶ زرهی قزوین به جبهه اعزام شدم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی جانباز 70 درصد «مرتضی شعبانی» است که از دوران دانش‌آموزی تا دوران دانشجویی در جبهه بود، تقدیم حضورتان می‌شود.

جانبازانی که دیروز با پوشیدن لباس رزم از خاک کشور حراست کردند، امروز نیز کمر همت بسته و در سنگر دفاع از سلامت دل به خطر زدند تا از جان مردم محافظت ‌کنند... آنچه می‌خوانید گزارشی از تلاش‌های بی‌وقفه جانبازان در جبهه مقابله با ویروس کروناست که این روزها تلاش آنها و همرزمانش در کنار دیگر جهادگران، حال و هوای دفاع مقدس را تداعی کرده است.