نوید شاهد - «عراقیها از ما درخواست عکس کوچک امام خمینی (ره) که در جلوی سینه ما نصب بود و همچنین درخواست دستمال چفیه کردند که با تکیه سنگی داخل دستمال چپی گذاشتیم به طرف آنها پرتاب کردیم و آنها گرفتند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۵۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
نوید شاهد - خواهر شهید "غلامرضا علاء الدین نقل می کند: « قبل از شهادت برادرم همسر شهید علاءالدین نزد من آمد و گفت: دیشب در خواب همسر شهیدم را دیده ام که با چهره ای خندان نزد من آمد و گفت: « امشب غلامرضا مهمان من است.» چند روز بعد از این ماجرا خبر شهادت برادرم را برایمان آوردند.
کد خبر: ۵۰۴۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۹
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «یک شب درباره شخصیتهای سیاسی شهرمان صحبت میکردیم، من از ویژگیهای خوب یکی از مسئولان صحبت کردم که نصرالله پشت سر او کمی غیبت کرده بود و همین عاملی شد که ایشان آرام و قرار نداشت ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
نوید شاهد - شهید "علیرضا صوفی" قبل از اعزام به جبهه از همه خداحافظی نمود و گفت: این آخرین دیدار من با شما است. دیدار بعدی ما قیامت است. علیرضا آخرین خداحافظی اش را نمود و در حالی که هنوز جراحات ناشی از موج انفجار در بدنش مشهود بود به جبهه اعزام شد و بعد از رشادت های فراوان به دیار حق شتافت.
کد خبر: ۵۰۴۴۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
نوید شاهد - پدر شهید " عباس جعفری" در خاطره ای از فرزندش اینطور می گوید:علاقه خاصی به اهل بیت داشت وبرای برپایی مراسم معصومین (ع) به میان مردم می رفت و برای برگزاری مراسم باشکوه اهل بیت (ع) کمک های نقدی و غیر نقدری را جمع آوری می کرد .
کد خبر: ۵۰۴۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
نوید شاهد - خواهر شهید صفاری نقل می کند: «مادرمان ارادت خاصی به سید اولاد پیغمبر داشت و همیشه به ما یادآور میشد که همیشه باید به آنها احترام بگذاریم.» در ادامه متن کامل این خاطره جالب را می خوانید.
کد خبر: ۵۰۴۳۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۴
نوید شاهد - «در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۱ با حضور حاجآقا ابوترابی برنامه سخنرانی در آسایشگاه برگزار کردیم. ایشان هر روز سخنرانی میکردند این سخنرانیها تا شب نوزدهم این ماه مبارک ادامه داشت و بر اثر ازدحام افراد و بیاحتیاطی بچهها، عراقیها به موضوع پی بردند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۴
برگرفته از کتاب نیستان؛
نوید شاهد - «شهادت بهترین نوع مُردن است که آن هم نصیب خاصان خدا میشود و من گنهکار را نیز این سعادت میسر نیست ...» این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۲۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۲
نوید شاهد - «همیشه به فکر مردم محروم بود. یه روز رفتم دفتر انجمن صدام کرد گفت: «بیا این هم صندوق جمعآوری کمکهای دانشجویی، با میکائیل باقری میبریش در ورودی دانشکده نصبش میکنی ...» ادامه این خاطره از سردار گمنام دانشجوی شهید "سید ناصر سیاهپوش" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۴۱۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۰۱
نوید شاهد - «به یاد دارم از سن هشت سالگی روزهاش را به طور کامل میگرفت. او به قدری نسبت به ماه رمضان مقیّد و حساس بود که مسافرتها و مأموریتهایش را به گونهای تنظیم میکرد تا کوچکترین لطمهای به روزهاش وارد نشود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۰۴۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۱
نوید شاهد - «او هيچ موقع در جمعي كه مشغول غذا خوردن بودند، نمي خوابيد و هر موقع مي آمد و مي ديد بچه ها نشسته اند يا غذا مي خورند، كيسه خوابشان را بر مي داشتند و مي رفتند در بين علفها در گوشه اي مي خوابيدند و اينها همگي نشان دهنده اين است كه او سعي در تقويت اعتماد به نفس و خودسازي در وجودش داشت.» متنی که خواندید، خاطره ای از زبان همرزم شهید «نادر علیزاده» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی شما را برای خواندن آن دعوت میکند.
کد خبر: ۵۰۳۹۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۰
نوید شاهد - «صحبت من و الهه اتفاقی به سمت وضعیت خانمی رفت که خیلی به سختی افتاده بود. مستاجر و شوهرش معتاد شده بود. مسئولیت چندین بچه را بر عهده داشت. هنوز لقمه اول از گلوی ما پایین نرفته بود که ذکریا قاشق را زمین گذاشت و گفت نمیشه آدم این چیزا را بشنوه و اون وقت راحت غذا بخوره ...» ادامه این خاطره از مادر شهید مدافع حرم "ذکریا شیری" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۰
خاطره" شهید جنتی" از زبان همسرش؛
نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطرهای از او میگوید: "انتخاب آینده و کارشان به عهده خود فرزندانم است. دوست دارم به آرزوهایی که پدرشان داشت و آینده قشنگی که پدرشان برایشان متصور بود برسند ....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۰
نوید شاهد _ مادر شهید راضیه کشاورز در خاطره ای می گوید: «کلاس پنجم ابتدایی بود. توی آشپزخانه مشغول پختن غذا بودم. با آن چهره مهربان و معصومانه ای که اکثر دختر های 10-11 ساله دارند، آمد کنارم و گفت: "مامان امام صادق (ع) فرموده اند اگر هر شخصی 40 صبح بعد از نماز، دعای عهد را بخواند...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۰
نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطرهای از او میگوید: "دردفترچهاش نوشته بود من تلاشم را کردم هر چه خدا خواست همان میشود......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۹
نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی»، در خاطرهای از او میگوید: "محمد آقا با قلبش فرماندهی میکرد واسطه قلبش فرمانده دلها ماند. ایشان یک انسان عادی بود که خدا او را به ثمن بهای شهادت خرید....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «محمدعلی جنتی» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۹
در قالب کلیپ؛
نوید شاهد تهران بزرگ ویژه نامه شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران این استان را که شامل زندگینامه و وصیتنامه است را در قالب کلیپ برای علاقه مندان منتشر می کند که در ادامه مشاهده می کنید.
کد خبر: ۵۰۳۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۹
خاطره خودنوشت شهید "استواری" (5)
نوید شاهد - شهید "خان میرزا استواری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «یکی از برادران، قرآنی را به عنوان جايزه برنده شد و چون قرآن خيلی قشنگ و زيبایی بود و امام زمان(عج) را زياد دوست داشت و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۱
خاطره خودنوشت شهید "استواری" (3)
نوید شاهد - شهید "خان میرزا استواری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «در يکی از روستاهای ده بيد خانواده ای فرزندش، شهيد شده بود و عده ی کمی از مردم می گفتند: اينکه شما می گوئيد شهید زنده است پس کو؟!...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۷۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۹
خاطره خودنوشت شهید "استواری" (2)
نوید شاهد - شهید "خان میرزا استواری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «شبی با ماشين حرکت کردم. نوری جلوی من ظاهر شد که تنها حدود ده متری خود را می ديدم. اين نور مرا با خود برد که ناگهان خود را...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۳۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۸