از نامه هایی که شهید جوان بخش به خانواده خود فرستاده،نامه تبریک سال نو در فروردین 66 است، وی روز سیزدهم عید را در سنگر به دیده بانی گذرانده و نامه اش پر از ابراز علاقه به مادر است.
زندگی نامه شهید مغقود الپیکر، "سیاوش جوانبخش" به نقل از خانواده ایشان
مادر شهید سیاوش جوانبخت، در حسرت دیدار مجدد فرزند رشیدشان نشسته اند. از آنجایی که اثری از پیکر مطهر ایشان بدست نیامده است گفته اند: آرزومندم با اسراء برگردد و خوشحالمان سازد.
فرماندار دالاهوگفت: یکی از دردناکترین و غمبارترین مقاطع تاریخ جنگ هشت ساله که برخلاف تمام اصول و مقررات بینالمللی است، حملات شیمیایی به مناطق مسکونی است.
به خدا سوگند اگر مرا قطعه قطعه کنند و هر قطعه ام را در آتش انداخته و خاکسترم را به باد دهند دود این خاکستر به هوا خواهد رفت و در آسمان نقش خواهد بست. آنگاه به همه ثابت خواهد شد که من از یاران حسینم و در دامان خمینی پرورش یافته ام.
شهيد مسعود ثمري در سال 65 براي خدمت سربازي به جبهه جنگ حق علیه باطل اعزام شد و درست در روزهای پایانی خدمت سربازی درحالیکه به عنوان راننده آمبولانس وظیفه جابجایی مجروحین را برعهده داشت به درجه رفیع شهادت رسید.
شهید سیف الله پهلوان افشاریان با شروع جنگ تحمیلی نه تنها فرزند خود رسول را روانه جبهه کرد ، بلکه بعد از شهادت فرزندش به دفاع در پشت سنگر ها تا مرز شهادت ادامه داد.
شهید آقایی سلوط در زمان انقلاب، کودکی خردسال بود و شاید برای به ثمر رسیدن آن فعالیتی نکرد اما در دامان این انقلاب رشد و نمو نمود و برای پاسداری و حفظ دستاوردهای آن عازم جبهه شد.
حدود 4 سال افتخار خدمت در جبهه ها را داشت، در عملیات بیت المقدس در افتتاح پل آزادی نقش وسهم چشمگیری داشت و همواره گوش به فرمان امام بود. اعتقاد داشت هرکس سفارشها ودستورات امام خمینی رهبر عزیزمان را جامه ی عمل بپوشاند حزب اللهی است در غیر این صورت ادعایش پوچ ودروغین است وسرخودش را کلاه گذاشته.
برادر بزرگتر شهید جوادیان، حسین، شش ماه زودتر از ایشان به شهادت رسید. شهید مجید جوادیان در آستانه ازدواج بود که به نقل از مادرشان پس از ساعت ها گریه اذعان داشت می خواهد راه برادرش را ادامه دهد و خود را وقف جبهه ها کند.
شهید باقری در نامه خود به خانواده از اوضاع و احوالش در جنوب می گوید. از آنجایی که وی محصل بودند و به جبهه اعزام شدند در رابطه با درس خود به مادرشان این اطمینان را می دهند که زمانی که بازگردند درسشان را ادامه می دهند.
شهید باقری دمنه مظلوم و کم رو بود. زمانی که می خواست برود پدرش به او می گفت پسرم نرو جبهه، تو آدم کم روی هستی، خدای نکرده بروی آنجا، هوا گرم است گرمازده می شوی و رویت هم نمی شود بگویی، پسر گفت از آتش جهنم که گرم تر نیست. تحمل می کنم.
شهید حسین احمدی با اتمام تحصیلات راهنمایی خود به جهت اینکه زیر سن قانونی بودند برای حضور در جبهه تاریخ تولد خود را در شناسنامه به طور دستی تغییر دادند.
شهید احمدی در وصیت نامه خود خطاب به دوستان خویش چنین نوشته اند که همانطور که آن وقت ها و دوران کودکی تا به حال گذشت؛خوبی ما زیر مشتی شب و روز که گذشت مدفون ماند. همانطور در خاطر من ماند. به زیر مشتی خاک خواهم سپرد.
شهید حمیدرضا ایرانی در وصیت نامه خود به تفضیل به نکاتی چند در رابطه با خدا شناسی و معنویات پرداخته اند و از ملت شریف ایران و همچنین خانواده عزیز خویش عمل به آن ها را درخواست نموده است.