خاطرات شفاهی - صفحه 15

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شفاهی
خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز «حسینعلی شعبانی» متولد روستای آشیانه سفلی از خاطرات جبهه و جنگ گفت: «قطعنامه پذیرفته شده بود و بین رزمندگان ایران و عراق دیگر جنگ و درگیری نبود. یک روز صبح متوجه شدیم نیروهای بعث در حال زدن نیروهای پشت خط هستند که به ما دستور عقب نشینی دادند تا نیروها سازمان دهی شوند.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز «حسین ساداتی» در خاطرات جبهه از نحوه اعزام تا جانبازی نائل آمدن را برایمان گفت: «چهارده سالم بود که از طریق بسیج راهی جهاد و رزم شدم و در پادگان سید حمزه سیدالشهدا (ع) آموزش دیدم و بعد به کردستان اعزام شدم. بعد از مجروحیت مجدد سال‌های بعد به جبهه رفتم. تا اینکه بر اثر انفجار نارنجک تفنگی به جانبازی رسیدم و هنوز هم دو ترکش باقی مانده در سرم حرکت می کنند.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۴

خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز «حسین ساداتی» در خاطرات جبهه از نحوه اعزام تا جانبازی نائل آمدن را برایمان گفت: «چهارده سالم بود که از طریق بسیج راهی جهاد و رزم شدم و در پادگان سید حمزه سیدالشهدا (ع) آموزش دیدم و بعد به کردستان اعزام شدم. بعد از مجروحیت مجدد سال‌های بعد به جبهه رفتم. تا اینکه بر اثر انفجار نارنجک تفنگی به جانبازی رسیدم و هنوز هم دو ترکش باقی مانده در سرم حرکت می کنند.»
کد خبر: ۵۷۷۳۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۴

خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز «حسین خبازی» از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که در آن سالها راننده بلدوزر بود و در عملیات والفجر 4 در حین ساختن سنگر به درجه جانبازی نائل آمد. خاطره جانبازی ایشان را در این خبر از زبان خودشان بشنویم.
کد خبر: ۵۷۷۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۴

خاطره‌نگاری جانبازان
جانباز «حسین خبازی» از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است که در آن سالها راننده بلدوزر بود و در عملیات والفجر 4 در حین ساختن سنگر به درجه جانبازی نائل آمد. خاطره جانبازی ایشان را در این خبر از زبان خودشان بشنویم.
کد خبر: ۵۷۷۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۴

خاطرات شهید دانش آموز؛
یک روز صبح برادر شهیدم همراه معاون دسته برای تحویل صندوق میوه ها برای رزمندگان رفتند در راه برگشت و انتقال صندوق ها میوه ها شاهد شهادت او شدم...»در ادامه خبر تمام کامل این خاطره دلنشین اما غمیگن از بردار شهید «عادل حاوی زاده» بخوانید.
کد خبر: ۵۷۶۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱

خاطرات شهید دانش آموز؛
یک روز صبح برادر شهیدم همراه معاون دسته برای تحویل صندوق میوه ها برای رزمندگان رفتند در راه برگشت و انتقال صندوق ها میوه ها شاهد شهادت او شدم...»در ادامه خبر تمام کامل این خاطره دلنشین اما غمیگن از بردار شهید «عادل حاوی زاده» بخوانید.
کد خبر: ۵۷۶۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱

مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» می‌گوید: ساعت ۱۰ صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خانه و گفت مادر مدرسه ما ۱۵ دانش‌آموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آن‌ها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱

مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» می‌گوید: ساعت ۱۰ صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خانه و گفت مادر مدرسه ما ۱۵ دانش‌آموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آن‌ها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱

جانباز دفاع مقدس
«نظر امامی» جانباز ۷۰ درصد ایلامی می‌گوید: زمان جنگ دبیر آموزش و پرورش بودم همراه تعدادی از همکارانم و چند پاسدار هدایای مردمی را به کردستان بردیم، در حلبچه شیمیایی شدم اما در بمباران شهر ایلام چشم راستم از دست دادم و دیگر چشمم هم آسیب دید. در ادامه فیلم مصاحبه با این جانباز سرافراز دفاع مقدس تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۵۸۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶

جانباز دفاع مقدس
«نظر امامی» جانباز ۷۰ درصد ایلامی می‌گوید: زمان جنگ دبیر آموزش و پرورش بودم همراه تعدادی از همکارانم و چند پاسدار هدایای مردمی را به کردستان بردیم، در حلبچه شیمیایی شدم اما در بمباران شهر ایلام چشم راستم از دست دادم و دیگر چشمم هم آسیب دید. در ادامه فیلم مصاحبه با این جانباز سرافراز دفاع مقدس تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۵۸۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶

خاطرات شفاهی همسر شهید؛
همسر شهید "غلامحسین احمدی " در خاطراتی از نحوه آشنایی و ازدواج خود با شهید احمدی برایمان گفت و اینکه همسرش بعد از ازدواج راهی جبهه شد. همسر شهید با تربیت صحیح فرزند خود را به مدارج بالای علمی رسانید تا همانند همسرش خدمت گذار به ایران و اسلام باشد.
کد خبر: ۵۷۵۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳

خاطرات شفاهی همسر شهید؛
همسر شهید "غلامحسین احمدی " در خاطراتی از نحوه آشنایی و ازدواج خود با شهید احمدی برایمان گفت و اینکه همسرش بعد از ازدواج راهی جبهه شد. همسر شهید با تربیت صحیح فرزند خود را به مدارج بالای علمی رسانید تا همانند همسرش خدمت گذار به ایران و اسلام باشد.
کد خبر: ۵۷۵۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳

خاطرات شفاهی مادر شهید؛
رابعه دربندی مادر شهید رمضان ساجدی از خوش رفتار و حسن خلق فرزندش گفت: «رمضان بسیار خوش خلق بود. وقتی رفت سربازی فرمانده‌اش با من صحبت کرد و اجازه از من گرفت که پسرم را به خط مقدم میخواهد ببرد و رمضان اجازه شهادت را از من گرفت و رفت.»
کد خبر: ۵۷۵۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳

خاطرات شفاهی مادر شهید؛
رابعه دربندی مادر شهید رمضان ساجدی از خوش رفتار و حسن خلق فرزندش گفت: «رمضان بسیار خوش خلق بود. وقتی رفت سربازی فرمانده‌اش با من صحبت کرد و اجازه از من گرفت که پسرم را به خط مقدم میخواهد ببرد و رمضان اجازه شهادت را از من گرفت و رفت.»
کد خبر: ۵۷۵۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳

خاطرات شفاهی مادر شهید؛
مادر شهید"رضا شیرخانی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «سنش کم بود و من باورم نمی شد بتواند جبهه برود. خیلی اصرار داشت شناسنامه اش را با کسی عوض کند تا بتواند به جبهه برود. در نهایت به صورت بسیجی موفق شد به جبهه برود. مدتی گمنام بود و در این مدت بر من که تنها پسرم را از دست داده بودم، خیلی سخت گذشت.»
کد خبر: ۵۷۵۱۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲

خاطرات شفاهی مادر شهید؛
مادر شهید"رضا شیرخانی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «سنش کم بود و من باورم نمی شد بتواند جبهه برود. خیلی اصرار داشت شناسنامه اش را با کسی عوض کند تا بتواند به جبهه برود. در نهایت به صورت بسیجی موفق شد به جبهه برود. مدتی گمنام بود و در این مدت بر من که تنها پسرم را از دست داده بودم، خیلی سخت گذشت.»
کد خبر: ۵۷۵۱۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲

خاطرات شفاهی مادر شهید؛
مادر شهید "حسین مزیدآبادی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «حسین روز عید قربان به دنیا آمد، برای همین او را حاج حسین آقا صدا می‌کردند. در ایام جبهه و جنگ با دستکاری شناسنامه‌اش به جبهه کردستان می‌رفت. هرگاه به مرخصی می‌آمد، با ذوق فتوحات جبهه را برایمان می‌گفت.»
کد خبر: ۵۷۵۱۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲

خاطرات شفاهی مادر شهید؛
مادر شهید "حسین مزیدآبادی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «حسین روز عید قربان به دنیا آمد، برای همین او را حاج حسین آقا صدا می‌کردند. در ایام جبهه و جنگ با دستکاری شناسنامه‌اش به جبهه کردستان می‌رفت. هرگاه به مرخصی می‌آمد، با ذوق فتوحات جبهه را برایمان می‌گفت.»
کد خبر: ۵۷۵۱۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲

خاطرات شفاهی همسر شهید؛
همسر شهید «ایرج ابرسان» در خاطراتی از همسر شهیدش گفت: «ایرج در خانه من را عزیز صدا می‌کرد. بسیار مهربان بود و در همه کارهای خانه با من مشارکت داشت.»
کد خبر: ۵۷۵۱۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۴