در قسمتی از کتاب "دلیر بیادعا" که زندگینامه و مجموعه خاطرات سردار شهید "رجبعلی بهتوئی" است، میخوانید: «طی مسیر دوباره به یک تیربارچی برخورد کردیم که هم بچهها را خیلی اذیت میکرد و باعث توقف نیروها شده بود. این تیربارچی بدون اینکه ما را به خوبی ببیند در آن تاریکی شب بیهدف شلیک میکرد ...»