خاطرات/
«۱۹ ساله بود که چهارم تیرماه ۱۳۶۷ در پدافندی جزیره مجنون گم شد. روزی که رفت و دیگر برنگشت، خواهرش کاسه آب را گرفت که بریزد پشت سرش. کاسه را از دستش گرفت و گفت: «من برگشتنی نیستم!»در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان پدرش در نوید شاهد بخوانید.

 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید عبدالرحیم اندی زاده در یکم خرداد 1348، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش حبيب، راننده بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. كارگری می کرد. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. چهارم تيرماه 1367، در جزيره مجنون عراق به شهادت رسيد. تاكنون اثری از پیکرش به دست نيامده است. مزار يادبود او در بهشت علی همان شهرستان واقع است.

خاطرات/

متن خاطره شهید عبدالرحیم اندی زاده:

پدر شهید نگاهی به عکس کرد و گفت:«۱۹ ساله بود که چهارم تیرماه ۱۳۶۷ در پدافندی جزیره مجنون، گم شد. روزی که رفت و دیگر برنگشت، خواهرش کاسه ی آب را گرفت که بریزد پشت سرش. کاسه را از دستش گرفت و گفت: «من برگشتنی نیستم!»

روایت گم شدن شاخ شمشادش را اینگونه برایمان تعریف می کرد:«تا آخرین لحظه می ماند تا با بی سیم اش اطلاعات بدهد. عراقی ها نزدیک و نزدیک تر می شدند. می گویند بی سیم را ول کن و بیا عقب. می گوید:«بیت المال» است. در آخرین ثانیه ها بی سیم به دست به عقب می آید که پایش تیر می خورد.

پاکشان و لنگان لنگان خودش را به قایق ها می رساند. دو قایق منتظرند. یک قایق موتوری و دیگری با طناب بسته شده است به قایق اول.

عبدالرحیم وارد قایق اول می شود، اما جایش را با مجروحی که حال وخیم تری دارد، عوض می کند و می رود در قایق یدک که هم موتور ندارد و هم سوراخ است. چند لحظه ای از حرکت قایق ها نمی گذرد که هواپیمای عراقی قایق یدک را می زند و عبدالرحیم و رفقایش که در قایق دوم هستند برای همیشه در زمین گم می شوند و در آسمان پیدا.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده