من با انقلاب متولد شدهام
به گزارش نوید شاهد خوزستان، نام «صفر خمینی» را از بچههای دزفول زیاد شنیده بودم؛ شهیدی که ارادت زیادی به امام خمینی (ره) داشت و برای همین برخی از معاندان و مخالفان انقلاب از همان روزهایی که متوجه ارادت او به امام و انقلاب شده بودند، به طعنه او را صفر خمینی صدا میزدند، اما شهید صفر صفری حلاوی راهش را پیدا کرده بود و خودش را درگیر حرف بدخواهان نمیکرد. او در وصیتنامهاش نوشته بود: «اگر شهید شدم و میخواستید برایم زندگینامه بنویسید، تاریخ تولدم را ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی بنویسید نه تاریخ تولد شناسنامهایام، چون من با انقلاب متولد شدهام و از امام خمینی روح گرفتهام.»
صفر خمینی
اطرافیان شهید حلاوی در مورد خصوصیات اخلاقی ایشان میگویند:«برای صفر تفاوتی نمیکرد دیگران در مورد او چه میگویند. زمانی که با لباس بسیجی از جبهه برمیگشت یا وقتی که با لباس سفید بلندش که آن را روی شلوارش میانداخت، از مسجد به خانه میرفت، خیلی از افراد معاند به عمد او را صفر خمینی صدا میزدند تا ناراحتش کنند، اما او توجهی به این حرفها نداشت و سفت و سخت راهی را که انتخاب کرده بود ادامه میداد.»
بهراستی او صفر خمینی بود و همه هستی و زندگیاش را از امام خمینی میدانست. در وصیتنامهاش گفته بود: «اگر شهید شدم و میخواستید برایم زندگینامه بنویسید تاریخ تولدم را ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی بنویسید نه تاریخ تولد شناسنامهایام. چون من با انقلاب متولد شدهام و از امام خمینی روح گرفتهام.»
کارگر زحمتکش
شهید صفر صفری حلاوی، در نهم فروردین ۱۳۳۹ در شهرستان دزفول به دنیا آمد. پدرش رضا، کارگر کوره آجرپزی بود و مادرش قدم نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و ديپلم گرفت.
از همان دوران نوجوانی برای تأمین معاش خانواده دست به کار شده و در کوره پزخانه کار کرده بود. او یکی از همان مستضعفان بود که امام خمینی انقلابش را با آنها به پیروزی رسانده بود.
صفر با عشقی که به امام و انقلاب داشت، بعد از شروع جنگ به بسیج و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت و در عملیات فتح خرمشهر شرکت کرد. شهدای مرحله اول عملیات بیتالمقدس را که آوردند نام صفر در میان شهدا نبود.
خانوادهاش میگویند:«ناگهان صفر را در تشییع شهدای مرحله اول عملیات دیدیم! رفت و بر مزار شهید یوسفعلی دوستیزاده نشست و به آرامی گفت یوسفعلی! من هم چند روز دیگر به تو میپیوندم. بعد از تشییع شهدا به جبهه بازگشت و در مرحله دوم عملیات در 19 اردیبهشت 1361 در جبهه دارخوین به شهادت رسید.»
شهادتت مبارک
وقتی مادر نابینای صفر برای آخرین بار بر بالین پیکر فرزند شهیدش حاضر شد، بیآنکه او را ببیند دستی بر پیکر زخم آلود پسرش کشید. موهای خرمایی خون آلود صفر را نوازش کرد و گفت:«عزیزم! صفر خمینی! شهادتت مبارک!»