سه‌شنبه, ۰۳ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۳۶
«اگر چه جنگ روزهای پایانی‌اش را طی می کرد که شعبان به شهادت رسیده بود اما ابوالقاسم همچنان به انتظار شهادت در حسرت تنهائی می‌سوخت تا اینکه در آخرین روزهای پذیرش قطعنامه، ابوالقاسم امیر جانی به دیدار دوستش شهید شعبان نوروزی شتافت و به همین خاطر بود که دوستانشان آنها را شهدای دقیقه ۹۰ نام نهادند...» خاطره صمیمت این دو دوست شهید را از زبان دوستشان «محمدرضا معاونی» بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید ابوالقاسم امیرجانی در دوم مرداد 1337، در شهرستان هفتكل چشم به جهان گشود. پدرش آقابس خدا، در شركت نفت كار میکرد و مادرش نازلو نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. كارمند مركز گسترش استانداري بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. چهارم تير 1367، با سمت فرمانده پادگان در بمباران هوايي جزيره مجنون عراق بر اثر انفجار تانک دچار سوختگی شديد شد و به شهادت رسيد. پيکر وی را در شهرستان اهواز به خاک سپردند.

متن خاطره: 

«این دیگر چه نوع شوخی‌ای بود که با او کردم؟ و این چه قسمی بود که خوردم؟ من چه طوری روی جسدش یک سطل آب بریزم در حالی که جمعیت اطرافیان او غرق گریه و ماتم هستند و هـرکس به نوعی تلاش دارد که درد جانکاه شهادت او را از خانواده‌اش کم کند؟ ای کاش قسم نمی خوردم و چند شب پیش وقتی در سنگر بودیم یک سطل آب به جبران شوخی اش در خواب روی او می ریختم و کار را تمام می کردم. شعبان؛ حالا می دانم قاه قاه به من می خندی و می گویی اگر می توانی حالا یک سطل آب به روبـم بریز...» این کلنجارهای درونی ابوالقاسم بود که بر بالای جنازه شهید شعبان نوروزی با خود می گفت.

درست هنگامی که جسد شهید شعبان را درون قبر گذاشتند و آخرین اشک ها بدرقه او می شد ابوالقاسم سطلی پر از آب را به یکباره بر روی جسد شهید ریخت. جمعیت اطراف هاج و واج خیره شده و او بی آنکه کمترین توضیحی بدهد، آماج نگاهها و گلایه ها را می شنید که او را دنبال می کند و می گوید: «یکی طلبت.»

شوخی ها و مزاح‌های این دو آنقدر صمیمی و آشنا بود که نگاه هر رزمنده ای را به خود جلب می‌کرد. بچه‌ها می‌گفتند: «خدا نکند یکی از آن دو به شهادت برسد و دیگری در حسرت او بماند.»

اگرچه جنگ روزهای پایانی اش را طی می کرد که شعبان به شهادت رسیده بود اما ابوالقاسم همچنان به انتظار شهادت در حسرت تنهائی می سوخت تا اینکه در آخرین روزهای پذیرش قطعنامه، ابوالقاسم امیر جانی به دیدار دوستش شهید شعبان نوروزی شتافت و به همین خاطر بود که دوستانشان آنها را شهدای دقیقه ۹۰ نام نهادند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده