خاطره/ من روزه هستم
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمد برنا دهم شهريور 1343، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش عبدالكريم، ميوه فروش بود و مادرش شوكت نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه در رشته تجربي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم تير 1361، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيکر او را در بهشت علي زادگاهش به خاك سپردند.
متن خاطره:
در ايام ماه مبارك رمضان و چند روز قبل از عمليات ظفرمندانه رمضان شهيد محمد برنا براي دو روز به شهر آمده بود از طرف بسیج به هر کجا که می رفتیم هیچ چیزی نمی خورد هوا گرم بود و هر دوی ما خسته بودیم به او اصرار کردم برای خوردن آب، که آرام گفت:«من روزه هستم» اين دو روز را که در شهر کنار خانواده بود روزه گرفته بود ومن به اصرار دلیل روزه اش را پرسیدم آخه هر وقت به مرخصی می آمد روزه بود.
با لبخندی نگاهم کرد و گفت:«از اينكه نمي توانم در جبهه روزه بگيرم خيلي ناراحتم كاش در جبهه هم مي شد روزه گرفت.»
اين سخني است كه برادر شهيدمان در حالي كه در جبهه با باطل ميجنگيد از ته قلبش بيرون مي آيد و اينچنين اظهار ناراحتي مي كند و اين ناراحتي برادر شهيدمان تنها نيست، بلكه ناراحتي دروني تمام شهيدان و رزمندگان اسلام بوده و هست و آرزو ميكند تا بتوانند در حين جهاد اصغر (جهاد با كفار ) جهاد با نفس(روزه) نيز داشته باشند. برادر شهيدمان هنگامي كه براي ديدن خانواده و اقوام و دوستان به شهر مي آمد روزهاي دوشنبه و پنجشنبه راحتي المقدور روزه مي گرفت و اين نشانگر شدت توجه وي به خودسازي و علاقه به رهبر خود امام خميني (ره) انجام فرامينش در جهت خودسازي دروني مي باشد .