خاطره/ عاقبت بخیری
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید احمد زابلي، بيستم شهريور 1349 ، در شهرستان دزفول چشم به جهان گشود. پدرش حسنعلي، كارگری و بنايي میکرد و مادرش خديجه نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بیست و سوم خرداد 1367 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پیکر وي را در شهيدآباد زادگاهش به خاك سپردند.
متن خاطره:
احمد با اینکه جثه کوچکی داشت ولی توانسته بود خودش را به جبهه های نبرد برساند. خیلی خوشحال بود و در پوست خود نمی گنجید، چون به سختی توانسته بود رضایت والدین خودرا بگیرد. وقتی به پادگان رسید. شب شده بود. تمام شب را در نمازخانه پادگان به با دوستش به سر بردند و با التماس از پیشگاه خداوند تقاضا نمودند تا بتواند در گروه اعزامی فردا حضور داشته باشد و شهادت و عاقبت بخیری را نصبش گرداند.
صبح با دلهره و اضطراب و فراوان به خط شدند تا فرمانده گردان آخرین بازدید را نیز به عمل آورد، چون دستور داده بودند که تمام بچه های زیر پانزده ساله را برگردانند.
احمد خود را در ردیف پایانی صف گردان جا داد تا کمتر توجهی را جلب کند دوستش حبیب نیز آجری زیر پای خود گذاشت تا کسری قد و قامتش را جبران نماید و دوست شهیدش احمد که بزرگتر از او بود خود را به کاری مشغول کرد تا فرمانده از کنار آنها رد شود.
حبیب و احمد وقتی دیدند دعایشان به استجابت رسید شاد و خوشحال بر گرده تویوتای جنگ پردیده و راهی سرزمینی شدند که ماها انتظارش را می کشیدند. وبالاخره به آرزوی خود یعنی شهادت دست یافتند.