سه‌شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۲۲
نوید شاهد - همرزم شهید "نادر تاج الديني" از فرار شهید و به همراه چهار دوست و همرزمش از بیمارستان می‌گوید: پنج نفرشان در بیمارستانی در قم بستری شدند و مدام در حال نقشه کشیدن بودند تا از دست پزشک و پرستار و نگهبانان فرار کنند و خود را به عملیات برسانند. سرانجام در روز چهارم عید نوروز موفق شدند و شبانه فرار کردند و با همان لباس بیمارستان خود را یک راست به جبهه رساندند. ادامه این مطلب را در نوید شاهد خوزستان دنبال کنید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید نادر تاج الديني بيست و پنجم اسفند1341، در شهرستان اهواز به دنيا آمد. پدرش خدامراد، فروشنده بود و مادرش ايراندخت نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته حسابداري درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ژاندارمري در جبهه حضور یافت. بيستم دي 1365، در زبيدات عراق بر اثر اصابت تركش آرپي‌جي به سر شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

متن خاطره:

از دور که می آمدند مثل لشکر شکست خورده به نظر می رسیدند. یکی شان دور سرش را باند پیچی کرده بود دیگری دستش را، آن یکی سرش را بسته بود و این یکی دور تا دور کمرش را نواری سفید رنگ پیچانده بود.

همه بچه ها از سر و وضع و بازگشت سریعشان متعجب بودند. با خنده هایی صمیمی به هم می گفتند:«لشکر شل و کرمو هم رسید. حالا همه چیز برای عملیات آماده است.»

یکی از بچه ها در حالی که از ته دل می خندید رو به آنها کرد و گفت: «این قیافه های غیر استاندارد را اگر عراقی ها ببینند فرار می کنند.»

وقتی به پای سنگرها رسیدند با عصبانیت گفتند: «مگر ما چه مونه؟»

کم کم متوجه شدیم همگی قبل از عملیات مجروح شده و بچه ها آنها را به عقب منتقل کرده بودند و اگر چه پایه های اساسی قرارگاه جهاد سازندگی بودند و در فقدان آنها بچه ها متحمل خساراتی می شدند اما چاره ایی نبود جز اینکه به عقب برگردند.

پنج نفرشان در بیمارستانی در قم بستری شدند و مدام درحال نقشه کشیدن بودند تا از دست پزشک و پرستار و نگهبانان فرار کنند و خود را به عملیات برسانند.

سرانجام در روز چهارم عید نوروز موفق شدند و شبانه فرار کردند و با همان لباس بیمارستان خود را یک راست به جبهه رساندند.

وقتی از آنها سوال می پرسیدند:«برای چه از بیمارستان فرار کرده اید؟»

متحد جواب می دادند:«اگر عملیات شروع شود ما نیرویی نداریم که از شما مراقبت کند.»

یکی از بچه ها کمی تند شد و گفت: «در قرارگاه مزاحم هستید و دست و بالمان را می بندید»

مرادی که کوچکترین آنها بود سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: «وقتی در بیمارستان بستری بودیم پیام نوروزی امام را شنیدیم که فرمود نباید جبهه ها را خالی بگذارید به همین خاطر با هزار دوز و کلک از بیمارستان فرار کرده و سوار قطار شده و با شکمی گرسنه و تنی خسته به جبهه آمده ایم آنوقت شما اینجوی تحویلمان می گیرید.»

این پنج نفر شهیدان حاج رضا استادان، سید نادر تاج الدین، مرادی، لطفی و یک شهید دیگر بودند و در همان عملیات شهید سید نادر تاج الديني به شهادت رسید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده