چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۴۷
نوید شاهد-« فرمانده گردان شهید عبدالحمید صالح نژاد با اطلاع از وضعیت خاص ایشان سعی کرد او را به شهر بازگرداند ولی مسعو راضی نشد حتی بیشترین و سنگین ترین تمرینها و ساعتها پیاده روی و دویدن با آن پای مجروح هم او را باز پای در نیاورد. هیچ گله و شکایتی نمی کرد هیچ بهانه ای برای برگرداندنش به شهر وجود نداشت بلکه آن تمرینها ایشان را در چشم برادران رزمنده و فرمانده هان گردان عزیزتر کرد.» در ادامه خاطره‌ای از برادر شهید «مسعود گرگ زاده» را بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید مسعود گرگ زاده بيستم شهريور 1344، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش رضا، مغازه لوازم الكتريكي داشت و مادرش را زهرا می نامیدند. دانش آموز دوم متوسطه در رشته تجربي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيستم بهمن 1361، در فكه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر او را در شهيدآباد زادگاهش به خاك سپردند.

متن خاطره:

شهادت دایی اش یعنی شهید عبدالرضا امین زاده، حضور برادرانش در جبهه، شکستگی شدید پا و سن کم و جثه لاغر و نحیف او هیچکدام مانع نشد که شهید مسعود گرگ زاده از اعزام به جبهه منصرف کند و همیشه می گفت:«من هرگز سنگر دایی شهیدم را خالی نمی گذارم و مواظب هستم که اسلحه او را از زمین بردارم.»

فرمانده گردان شهید عبدالحمید صالح نژاد با اطلاع از وضعیت خاص ایشان سعی کرد او را به شهر بازگرداند ولی مسعو راضی نشد حتی بیشترین و سنگین ترین تمرینها و ساعتها پیاده روی و دویدن با آن پای مجروح هم او را باز پای در نیاورد.

هیچ گله و شکایتی نمی کرد هیچ بهانه ای برای برگرداندنش به شهر وجود نداشت بلکه آن تمرینها ایشان را در چشم برادران رزمنده و فرمانده هان گردان عزیزتر کرد.

او عاشق شهادت بود که در عملیات والفجر مقدماتی به کاروان شهدا پیوست و دست در دست دایی شهیدش گذاشت.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده