سه‌شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۶
نوید شاهد - «آقا سید، شما چرا؟ مگر نمی دانید که من با دوستان شهید عهد بسته ام که به آنها ملحق شوم من مدتهاست که دست از زندگی دنیوی کشیده ام، من باید به دوستانم بپیوندم.» بعد از این سخنان بغض آلود گریه امانش نداد...» در ادامه خاطره‌ای از «سید ابراهیم زینتی» دوست شهید «غلامرضا مظفری» را بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید غلامرضا مظفری پانزدهم آذر 1344، در شهرستان بهبهان به دنيا آمد. پدرش حمدالله و مادرش مهين نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. هجدهم بهمن 1361 ، در شيب نيسان بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

متن خاطره:

«تو می دانی پدر و مادرت چقدر نذر و نیاز کردند؟ چند سال پشت سر هم به پابوسی امام رضا (ع)رفتند تا خداوند تو را به آنها عطا کرد؟ اصلا می دانی چرا نامت را غلامرضا گذاشتند؟ می دانی وقتی خبر تولدت در کوچه پیچید چقدر مردم خوشحال شدند و گروه گروه به منزلتان آمدند و تبریک گفتند؟ حالا با این بدن مجروح و ترکش خورده و با این حال و روز می خواهی دوباره به جبهه بروی که چه؟ آیا به فکر پدر و مادرت نیستی؟ اصلا مگر خدمت فقط در جبهه است؟ پس پشت جبهه را چه کسی باید اداره کند؟»

شهید غلامرضا مظفری فقط سرش پایین بود و به حرفهای گلایه آمیز من گوش می داد . پدرش کلافه ام کرده بود که حداقل او را راضی کنم چند مدت دیگر استراحت کند چندین نقطه از بدنش در عملیات طریق القدس به شدت مجروح شده بود و من مجبور بودم که با او به این شکل سخن بگویم.

بعد از چند لحظه آرام آرام سرش را بلند کرد.

-«آقا سید ،شما چرا ؟مگر نمی دانید که من با دوستان شهید عهد بسته ام که به آنها ملحق شوم من مدتهاست که دست از زندگی دنیوی کشیده ام ،من باید به دوستانم بپیوندم.»

بعد از این سخنان بغض آلود گریه امانش نداد.

چند روز بعد با همان پیکر مجروح و نحیف و در حالی که مقدار زیادی دارو به همراه داشت به جبهه بازگشت و پس از چند روز در تاریخ 18بهمن 1361در عملیات والفجر مقدماتی مفقود الاثر گردید .و پس از سالها غربت و گمنامی استخوانهای مقدس او شهر بهبهان را معطر و در کنار یاران شهیدش آرام گرفت .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده