خاطره/خودم او را فرستادم
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمدرضا بقايي، بيست و یکم شهريور 1347 ، در شهرستان بهبهان به دنيا آمد. پدرش غلامرضا، فروشنده بود و مادرش صغرا نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه در رشته تجربي بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. چهارم خرداد 1364 ، در هورالهويزه بر اثر انفجار مين به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش قرار دارد. برادرش عليرضا نيز به شهادت رسيده است.
متن خاطره:
فرزندم علیرضا که شهید شد ضربه روحی شدیدی به خانواده بود و در همان روزها محمدرضا برادرش هم بهانه جبهه رفتن را میگرفت.
سن محمدرضا کمبود و علیرغم رضایت ما سپاه از اعزام به جبهه خودداری می کرد ولی او به پایگاه بسیج می رفت و به همراه بسیجیان پاسداری می داد.
یک شب سرد و بارانی زمستان سال ۱۳۶۳ حدود ساعت ۱۲ شب بود که زنگ منزل به صدا در آمد با تعجب رفتم و درب را باز کردم دیدم چند نفر پاسدار هستند.
_از پادگان شهید بخردیان هستیم و فرزند شما محمدرضا بقایی را آورده ایم.
با حیرت دیدم که محمدرضا لباس بسیجی به تن دارد و آنها دو دستش را محکم گرفته اند لحظه آرام نداشت و خود را به زمین می زد و به همین علت تمام لباسهایش گل آلود شده بود.
_برادران!چه شده؟محمد رضا کجا بوده؟
_ فردا کاروانی از رزمندگان عازم جبهه هستند و فرزند شما اصرار دارد که همراه آنها باشد ولی به علت سن او نمی توانیم با آنها اعزامش کنیم و مجبور شدیم به زور هم که شده او را از پادگان به منزل بیاوریم.
محمدرضا با گریه و زاری به من التماس کرد که اجازه دهند تا به جبهه برود ولی آنها قبول نمیکردند صورتش را بوسیدم و به او قول دادم بزرگتر که شد خودم نام او را در فهرست بسیجیان برای اعزام به جبهه بنویسم.
روزها گذشت و عاشق تر از پیشم بود به هر ترتیبی فرمانده تیپ ۱۵ امام حسن(ع) را راضی کرد و او شاداب و سرخوش از من خداحافظی.
به قصد پر کردن سنگر دوستان شهیدش و برادرش علیرضا دسته تخریب را انتخاب نمود و در چهارم خرداد ماه سال ۱۳۶۴ مصادف با چهارمین روز از ماه مبارک رمضان با لباس شهادت به ضیافت الهی وارد شد و پرچمی دیگر از عزت و سرافرازی بر آسمان شهر شهید پرور بهبهان برافراشت.