دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۵۲
نوید شاهد - جانباز سید منصور سجادی همرزم شهید «محمد ارغنده» خاطره ای را از ایشان نقل می کند که بیانگر نمازهای پر از خلوص این شهید بزرگوار است. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمد ارغنده بيست و دوم مرداد1338، در شهرستان آبادان به دنيا آمد. پدرش رستم، زغال فروش بود و مادرش شايسته نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و دوم بهمن1361، در فكه بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

متن خاطره:

شهید محمد ارغنده جوان بسیار شوخ طبعی بود و با شوخی طبعی‌های خودش در هر حالی که بود به دوستانش روحیه می داد. حتی بعضی مواقع در حال نماز دوستانش رو می خنداند. اما دوستانش هر کاری می کردند نمی توانستند وی را در موقع نماز بخندانند.

در یکی از روزها که مورد حمله دشمن قرار گرفته بودیم شهید ارغنده بیرون از سنگر در حال خواندن نماز بود. دشمن در حال شلیک گلوله های پی در پی و شهید هم در حال خواندن نماز بود.

نذر کرده بود تا زمانی که در جبهه هست روزه بگیرد. آن روز هم روزه بود و شلیک گلوله ها مرتب روی سر شهید و دیگر همرزمانش فرود می آمد. نماز شهید دو رکعتی بود. در حال قنوت بود. اما چنان با معبود و معشوق خود در حال راز و نیاز بود که انگار هیچ اتفافی نیافتاده است.

دوستان شهید وقتی شاهد این صحنه بودند هر یک از آنها چیزی طلب می کردند. یکی شفاعت می خواست. یکی شهادت می خواست. یکی می گفت سلام ما رو به سالار شهیدان برسان. دوستان شهید شاهد بودند که قطرات صاف و زلال اشک در میان دود و خاکستری که روی صورت شهید نشسته جاری است، اما او را از حال نماز خارج نکرد.

آمبولانس آمده بود تا مجروحین را حمل کند و شهید همچنان در حال نماز بود. آمبولانس پشت سرش در حال جمع آوری مجروحین بود. که ناگهان گلوله ای به آمبولانس اصابت کرد و راننده آمبولانس مجروح شد. شهید ارغنده تازه سلام نمازش را داده بود و انگار تازه متوجه شده بود که اطرافش چه اتفاقی افتاده است.

برای کمک به راننده آمبولانس و دیگر مجروحین شتافت. در کنار آمبولانس ایستاده بود و تلاش میکرد به راننده زخمی آمبولانس کمک کند که ناگهان گلوله ای دیگر با دست شهید محمد ارغنده اصابت کرد. دستش قطع شد و در همان حال به شهادت رسید و به آرزویش که شهادت با لب تشنه و با دست قطع شده بود رسید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده