گفتگو با فرزند شهیدی از شرکت نفت خوزستان به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت ایران
فرزند شهید «اسمعیل الا بخشی زاده» بیان کرد: پدرم معتقد بود سرمایه نفت و این صنعت می تواند ابزار موثری باشد برای رام کردن رژیم طاغوت و تن دادن به خواسته‌های صنف کارگری و در نهایت خواسته های انقلابی.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهدا حسینی وار رفتند تا ما بازماندگان در مسیر حق پایدار بمانیم و راه پاک آزادگی و بندگی را ادامه دهیم، از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم، رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و ما اکنون با حقیقت وجودی آن عزیزان زنده ایم. در این میان، رزمندگان و شهدای صنعت نفت نیز با خون خود از این مرز و بوم دفاع کردند و اجازه ندادند کوچکترین خدشه ای به کشور و مهم ترین صنعت آن وارد شود. این کارکنان صنعت نفت بودند که در آن گرمای طاقت فرسا و شرایط اقلیمی، با گذشتن از جان خود، اجازه دست درازی به دشمن ندادند.

روز 29 اسفند هرسال در تقویم شمسی ایران با مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت همراه شده است و یادآور تصویب قانون ملی شدن نفت و نقطه عطف تاریخ مبارزات ملت ایران در تاریخ 29 اسفندماه سال 1329 هجری شمسی است. در همین راستا سایت نوید شاهد خوزستان گفتگویی با فرزند شهید «اسمعیل بخشی زاده» داشته که از شهدای صنعت نفت خوزستان است، ماحصل این گفتگو را در ذیل بخوانید:

نوید شاهد خوزستان: لطفا خودتان و پدر شهیدتان را معرفی کنید؟

ایمان الا بخشی زاده: بسم الله الرحمن الرحیم. اینجانب ایمان الا بخشی زاده فرزند سوم شهید اسمعیل الا بخشی زاده هستم. بنده در زمان شهادت پدرم فقط چهار ماه داشتم.

نوید شاهد خوزستان: از دوران کودکی و نوجوانی شهید برایمان بگویید.

ایمان الا بخشی زاده: پدرم در خانواده ای پر جمعیت و مذهبی در یکم آبان 1331 در مسجد سلیمان به دنیا آمد. به گفته اطرافیان بسیار به اعتقادات مذهبی اهمیت می داد و در همان سنین جوانی به مکه مشرف شد و همچنین با پای پیاده به کربلا رفت.

با توجه به اینکه ایشان در خانواده ای 12 نفره زندگی می کردند و با توجه به مشکلات اقتصادی آن زمان، دوران نوجوانی‌اش بیشتر صرف کار و تحصیل شد. در دوران جوانی و نوجوانی با انجام کارهای فصلی تمام سعی و تلاش خود را می کرد که کمک حال پدر و خانواده باشد و زمانی که مدرک دیپلم خود را گرفت، شاغل شرکت نفت شد.

نوید شاهد خوزستان: آیا ایشان در جبهه حضور داشتند؟ از فعالیت های انقلابی شهید برایمان بگویید.

ایمان الا بخشی زاده: پدرم در همان ابتدای شروع جنگ تحمیلی به صورت داوطلبانه و از سوی بسیج در سال 1361 راهی جبهه های نبرد شد و در 5 دی ماه همان سال در عملیات محرم عملیات آفندی رژیم بعث در منطقه عین خوش شرکت کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

ایشان کارمند رسمی شرکت نفت و دارای سه فرزند بود و در منازل سازمانی شرکت نفت زندگی می کرد و خودش همانطور که در وصیت نامه نوشته است، بخاطر علاقه زیادی که به امام خمینی (ره) داشته، گوش به فرمان ایشان بوده و به صورت داوطلبانه راهی جبهه های نبرد شد.

از فعالیتهای انقلابی این شهید بزرگوار می توان به اعتراضات کارگری و کارمندی ایشان به همراه دیگر کارگران شرکت نفت اشاره کرد. در همان سالهای ابتدایی شکل گرفتن انقلاب و اعتصابات کارگران و کارمندان و در زمانی که قبل از انقلاب، کارگران تصمیم گرفتند لوله های شرکت نفت را از آبادان تا کلیه مناطق نفت‌خیز جنوب ببندند، وی یکی از اعضا فعال این جنبش بود. در فضاهای غیر کاری نیز در مساجد و برپایی منبر برای هوشیار کردن مردم نیز حضوری فعال داشت و به گفته اطرافیان بخاطر حضور در راهپیمایی ها و پخش سخنان امام خمینی (ره) در بین مردم چندین بار از دست ساواک فرار کرد. وی از دوستان نزدیک شهید بلادیان بود که از شهدای بزرگ و بنام شهر گچساران می باشد و زمانی که این شهید بزرگوار در مسجد با یورش ساواک تیر خورد و به شهادت رسید پدرم در کنار ایشان بود.

نوید شاهد خوزستان: آیا خاطره‌ای از پدر را می توانید برایمان تعریف کنید.

ایمان الا بخشی زاده: در زمان شهادت پدرم من فقط چهار ماه داشتم و خودم خاطره ای از ایشان ندارم اما به گفته یکی از همرزمانش شب قبل از شهادت گروهی از خانواده شهدای منطقه عین خوش را برای بازدید آوردند و رزمندگان در کنار خانواده قرار گرفتند تا بتواند بزرگداشت و یادواره ای برای شهدای آن منطقه بگیرند. جانباز کریم پور که دوست و همرزم ایشان بود تعریف می کرد اسمعیل که بسیار خوشرو و خوش خنده بود، مدام در حال روحیه دادن به رزمندگان بود را دیدم که گوشه ای ناراحت نشسته و چشمانش اشک آلود بود، وقتی دلیل این حال را از ایشان پرسیدم، با چشمانی پر از اشک گفت: «نمی توانم ناراحتی فرزندان شهدا را ببینم مگر این خانمها چه گناهی کردند که از جوانی باید بدون همسر زندگی کنند و این کودکان به چه گناهی نباید در کنار پدرشانشان بزرگ شوند» و گریه می کرد و تا ساعتها در این حالت بود و دوباره تصمیم می گیرد به خط مقدم برگرد و فردای همان روز به شهادت می رسد.

نوید شاهد خوزستان: از روزی که تصمیم گرفتند به جبهه بروند برایمان بگویید؟

ایمان الا بخشی زاده: طبق گفته همسر ایشان و اطرافیان و همانطور که خودشان در وصیت نامه شان نوشته اند این تصمیم را بدون هیچ هیجانی و کاملا آگاهانه و بخاطر علاقه زیاد به امام خمینی رهبر کبیر انقلاب گرفت. وی در وصیت نامه خود بسیار به پیروی از دستورات امام خمینی تاکید داشته و خود نیز به همین دستور و فرمان جامعه عمل پوشاند.

وقتی در آن زمان با توجه به شرایط جامعه و در خطر بودن زندگی هموطنان، او آرامش نداشت و مدام با خانواده و همسر خود در رابطه با اعزام به جبهه سخن می گفت.

نوید شاهد خوزستان: آیا از جبهه و شبهای علمیات برای خانواده سخنی گفته بود؟

ایمان الا بخشی زاده: ایشان در همان زمانی که در جبهه حضور داشت چندین نامه برای خانواده ارسال کرد که در همه نامه ها از روحیه شاد و ملکوتی رزمندگان می گفت و اینکه در شبهای قبل از عملیات چگونه برای شهادت از هم پیشی می گرفتند و مدام در سطر سطر نامه هایشان از آرامش و خوشحالی خود از حضور در جبهه می نوشت و تنها نگرانی‌اش برای خانواده و دوری از فرزندانش بود.

نوید شاهد خوزستان: خانواده از آخرین دیدار شهید چه چیزی را ه خاطر دارند؟

ایمان الا بخشی زاده: به گفته همسر و بستگان، وی در شب آخر بسیار خوشحال و بشاش بود و با روی گشاده و ملکوتی که گویی شهادت به ایشان الهام شده بود به همه دوستان و بستگانی که در اطراف ما زندگی می کردند رفته و از آنها حلالیت طلبیده بود و در همه صحبتهایی که داشته مدام به این جمله تاکید داشت که: «پیرو امام و رهبری باشید و از فرمان امام خمینی سرپیچی نکنید که ایشان عالمی بزرگ است.» 

شهید بخشی زاده بسیار به والدینش احترام می گذاشت و علاقه خاصی به مادرش داشت. خانواده شهید مسجد سلیمان زندگی می کردند و شهید بخاطر شرایط شغلی در گچساران بود، به همین خاطر وی شب قبل از اعزام با مادرش ساعتها تلفنی صحبت و از ایشان دلجویی کرد و با توجه به شرایط ملتهب آن زمان به ایشان آرامش داد و این آخرین دیدار و سخنان این شهید والامقام با خانواده و اطرافیانش بود.

نوید شاهد خوزستان: چگونه خبر شهادتشان را به شما اطلاع دادند؟

ایمان الا بخشی زاده: خبر شهادت ایشان را قبل از اینکه به همسرش اطلاع بدهند به خانواده اش از طریق سپاه اطلاع داده بودند و مادرم چون فرزند کوچک چهارماهه در دست داشت نمی خواستند که دچار بیماری شود، ابتدا به ایشان گفتند زخمی و جانباز شده و در بیمارستانی در مسجد سلیمان بستری شده و ایشان وقتی به مسجد سلیمان رسیدند کم کم متوجه شد که جراحتی در کار نیست و ایشان به درجه رفیع شهادت نائل شده است.

نوید شاهد خوزستان: با اینکه ایشان کارمند شرکت نفت بودند در رابطه با نفت این سرمایه ملی آیا سخنی داشته اند.

ایمان الا بخشی زاده: به گفته همکاران شهید بسیار در کارش منظم بود و برای این سرمایه ملی که آن را حق همه مردم می دانست بسیار ارزش قائل بود و به همین خاطر در اعتصابات قبل از انقلاب نقش بسیار پررنگی در ترغیب همکارانشان داشت و در نامه نگاری کارگران در این رابطه نقش لیدر و راهنما را بازی می کرد.

همچنین در بحث اقتصاد تک محصولی که هچنان این بحث پس از گذشت این همه سال وجود دارد بسیار تاکید داشتند و می گفت: «اقتصاد تک محصولی نقطه اثر بزرگی برای ثابت کردن خیانت رژیم طاغوت است» و در تمامی صحبتهایی که با اطرافیانش داشت، همیشه این را بیان می کرد که: «این سرمایه و این صنعت می تواند ابزار موثری باشد برای رام کردن رژیم طاغوت و تن دادن به خواسته های صنف کارگری و در نهایت خواسته های انقلابی» و همین سخنان ایشان کمک کرد و منجر به اعتصابات کارگران و کارمندان نفت شد.

گفتگو و تنظیم: مریم شیرعلی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده