به مناسبت بزرگداشت کنگره ملی شهدای غریب خوزستان منتشر می‌شود؛
چهارشنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۴۰
«یکی از شب‌های بهمن ماه 1361 بود. مادر ابراهیم خواب دید که رادیویی در دست دارد و در حال شنیدن اخبار بود. بعد از آن مارش حمله پخش شد و دنیا جلوی چشمانش تیره و تار و شلوغ شد. نگران و مضطرب اطراف خود را نگاه کرد و آقایی به سمت او آمد و گفت:«نترس حمله شده...» با شنیدن این جمله پریشان از خواب بیدار شد. و پدرم را بیدارکرد و گفت:«ابراهیم شهید شده...»»در ادامه خاطرات شهید ابراهیم جمشیدی را از زبان برادرش در نوید شاهد بخوانید.

 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید ابراهیم جمشیدی در دوم شهريور 1345 ، در شهرستان رامشير ديده به جهان گشود. پدرش علوان، در شركت بنادر كار مي کرد و مادرش عزيزه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و سوم فروردين 1362 در اردوگاه الانبار(عنبر) به شهادت رسيد.

خاطرات/

متن خاطره شهید ابراهیم جمشیدی:

یکی از شب‌های بهمن ماه 1361 بود. مادر ابراهیم خواب دید که رادیویی در دست دارد و در حال شنیدن اخبار بود. بعد از آن مارش حمله پخش شد و دنیا جلوی چشمانش تیره و تار و شلوغ شد. نگران و مضطرب اطراف خود را نگاه کرد و آقایی به سمت او آمد و گفت:«نترس حمله شده...»

با شنیدن این جمله پریشان از خواب بیدار شد. و پدرم را بیدارکرد و گفت:«ابراهیم شهید شده.»

پدرم با تعجب به او نگاه کرد و گفت:«چه می‌گویی؟چرا پریشانی؟!»

مادر دوباره با همان حالت گفت:«ابراهیم شهید شده...»

اذان صبح شد و نمازشان را خواند و بعد از آن مشغول کارهای خانه شدند. صبح زود پسرش حسین که از نیروهای سپاه بود به خانه آمد و گفت:«شب گذشته حمله شده...»

و مادر نگذاشت که حرفش تمام شود و به او گفت:«بله خبر دارم ابراهیم هم شهید شده.»

وقتی خبر شهادت ابراهیم را به مادرش دادند، منتظر بودند که با اشک و آه در فراق فرزند ناله سر دهد. اما در آن لحظه، مادر با کِل کشیدن و سرور، صبر و استقامت خود را به همه نشان داد.

او بدونِ اینکه خم به ابرو بیاورد، اهل خانه را فراخواند تا آماده‌ی پذیرایی از مردمی باشند که برای ادای احترام به مقام شهید و خانواده‌ی او از راه می‌رسند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده