توفیق خدمت به زائرین اربعین باعث افتخار است
به گزارش نوید شاهد خوزستان، اربعین حسینی که فرا میرسد، بار دیگر نوای تظلم خواهی نینواییان به آسمان بلند میشود و خیل عظیم عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) برای زیارت مزار سرور و سالار شهیدان و ۷۲ شهید دشت کربلا رهسپار میشوند.
راهپیمایی در اربعین سید و سالار شهیدان (ع) سنّتی است که از دیرباز در بین شیعیان رواج داشته و هرساله با فرا رسیدن ایام اربعین حسینی هزاران زائر دلشکسته از نقاط مختلف راهی کربلای معلی می شوند.
پیاده روی اربعین یک حرکت اجتماعی و راهپیمایی جهانی است و محبان امام حسین (ع) با این حرکت علاوه بر زنده نگه داشتن اهداف امام حسین (ع) تصویری از عظمت دین اسلام و عشق به اهل بیت را به دنیا نشان می دهند.
مراسم پیادهروی اربعین که هرساله باشکوهتر از سال قبل برگزار میشود فرصتی بزرگ برای اتحاد مسلمانان دنیا و معرفی امام حسین (ع) به جهانیان است.
از سراسر کشور پهناورمان ایران هم همه ساله چهره های مختلف در کربلا حاضر می شوند تا با برپایی موکب به زائران سیدالشهدا خدمات رسانی کنند.
«ابراهیم کاظمی پور» یکی از موکب داران خوزستانی است که از سال های ۱۳۹۵ تا تاکنون در موکب بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خوزستان در مسیر کربلا به زائران خدمت رسانی کرده است. با او گفتگو کردیم تا بیشتر با حال و هوای مراسم پیاده روی آشنا شویم.
عشق به حسین زبان مشترک موکب داران است
وی در خصوص چگونگی نحوه خدمات رسانی به زائران امام حسین(ع) گفت: موکب بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خوزستان و ما به صورت مشترک به زوار امام حسین (ع) خدمترسانی میکنیم. ما در بخش پخت غذا که روزانه با بیش از سه هزار کباب کوبیده از زوار امام حسین (ع) پذیرایی می کنم و معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خوزستان در بخش فرهنگی و درمانی با ارائه محصولات فرهنگی، زندگینامه و وصیت نامه شهدا پشتیبانی می کند.
یکی از معجزات اربعین نزدیک کردن قلبهای مسلمانان به هم است. ما با کشور عراق سالها در جنگ بودیم حتی زبان مشترکی هم با هم نداشتیم، ولی حب حسین آنچنان پیوندی بین ما برقرار کرده بود که بهراحتی علیرغم اختلاف زبان با هم کار می کنیم«حب الحسین یجمعنا» به معنی واقعی در موکبها حاکم است و همه به عشق امام و برای خدمت به زائران امام دور هم جمع شدهاند. در این شرایط دیگر فرقی نمیکند غذا بپزی، پاهای زخمی زائران را تیمار کنی یا نظافت کنی؛ به همین دلیل بدون هیچ اختلافی همه با هم بهصورت مشترک کارها را پیش میبردیم و زبانها همه یکی شده بود.
پدرم داوطلبانه راهی جبهه های حق علیه باطل شد
پدر من شهید خسرو کاظمی پور در يكم فروردين 1313، در شهرستان مسجدسليمان چشم به جهان گشود. تا چهارم ابتدايي درس خواند. كارگر كارخانه نيشكر بود. ازدواج كرد و صاحب يك پسر و دو دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت و سرانجام در بيست و پنجم فروردين 1363، در هورالهويزه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. من تنها پسر شهید هستم و امروز به یاد پدرم که با انتخاب بهترین راه عاقبت بخیری را هم برای خود و هم برای خانواده اش از خدا خواست در کنار بنیاد شهید خوزستان با هزینه شخصی و وسایل خریداری شده با پول شخصی خودم با روزی بیش از سه هزار کباب کوبیده از زائران امام حسین(ع) پذیرایی می کنم تا من نیز چون پدرم بتوانم در راه عاقبت بخیری برای خودم و فرزندانم قدمی بردارم.
مرحوم پدرم راننده ماشین سنگین در توسعه نیشکر بود و از همان اول انقلاب سال 1357 به صورت داوطلبانه برای مبارزه با رژیم بعثی از طرف امام جمعه وقت شهید دانشی در ژاندارمری مامور شد چون پدر من اسلحه شکاری داشت و در فتح پاسگاه شوش نقش موثری داشت. با شروع جنگ بیشتر مردم خانه و کاشانه را رها کردند و از شهر رفتند ولی پدر من ماند با تقریبا با 25 نفر از نیروهای داوطلب به سمت کرخه رفتند تا از پیشروی نیروهای بعثی جلوگیری کنند و تقریبا خانواده 6 یا 7 ماه از ایشان هیچ خبری نداشتند نمی دانستیم شهید شده یا نه؟!
من و پدرم 15 روز در جبهه با هم بودیم
آن موقع من 13 ساله بودم و به عنوان نیروی جهادی در بخش پیشتبانی(آب می دادم، از دستگاهها نگهبانی می کردم و...) در کنار دیگر مردم شوش برای جاده سازی عملیات فتح المبین کمک می کردم و پدرم تا سال 1363 در جبهه بود و در کلیه عملیات ها(فتح المبین، فتح خرمشهر، والفجر مقدماتی و...) حضور داشتند و در چندین عملیات ریز و درشتی که در شوش اتفاق افتاد نیز ایشان حضور موثر داشتند یه عملیاتی بود که چندتا از تپه های شوش رو گرفتند که دوباره مردم ما با تلاش و مقاومت توانستند این تپه ها پس بگیرند و سرگرد ربیعی در همین عملیات به شهادت رسید و نیروهای بعثی وقتی ایشان را شناختند آنقدر به حالت بدی ایشان را به شهادت رساندند که پدرم به همراه چند تن دیگر از رزمنده ها شبانه جسد تکه تکه ایشان را به عقب آوردند.
در عملیات والفجر مقدماتی من نیز به جبهه اعزام شدم و با هم در جبهه بودیم البته در دو گردان متفاوت در پادگان سایت 4 و 5 تیپ امام حسن(ع) ولی متاسفانه به علت حضور پدرم در جبهه و تک پسر بودن من مسئولین قبول نکردند و مرا به عقب برگرداند و توفیق بودن در کنار پدرم و دیگر رزمنده ها را از دست دادم. تقریبا" 15 روز آموزشی را با هم بودیم. پدرم در همانن عملیات زخمی می شود و او را به یزد بردند و بعد از بهبود دوباره به جبهه برگشت و در آن زمان برای عملیات خیبر آماده می شدند و پدرم خود را به این عملیات می رستند و در همین عملیات به شهادت می رسد.
توفیق خدمت به زائرین اربعین باعث افتخار است بسیاری از اهالی سنت و حتی پیروان دیگر ادیان مثل مسیحیان هم به زیارت امام حسین (ع) میروند ولی آنها حضرت اباعبدالله (ع) را به عنوان یک انسان خوب میشناسند ولی ما شیعیان به عنوان امام خود میشناسیم و برای نشان دادن عشق به امام حسین (ع) و تجلی این مهم در محبت و خدمت به زوار آقا اباعبدالله (ع) هستیم. اگرچه روایت است، هر قدمی که زائر در مسیر زیارت امام حسین علیه السلام بردارد گویی یک برده از نسل اسماعیل را آزاد کرده است اما خدمت به زائرین اباعبدالله(ع) نیز کمتر از پیاده روی و زیارت آن حضرت نیست.
در پیادهروی اربعین جمعیتی میلیونی از مسلمانان از اقصینقاط دنیا به عشق امام حسین (ع) دور هم جمع میشوند و پیام عدالتخواهی امام را به دنیا مخابره میکنند. در پیشرفتهترین و خوشآبوهواترین کشورهای دنیا اگر شرایط سفر رایگان را هم برای مردم فراهم کنند هرگز قادر نیستند یکصدم از جمعیت را دور هم جمع کنند. اما در کشور ما ایران و کشور کوچکی مثل عراق بتواند بدون کوچکترین مشکلی پذیرای این خیل جمعیت باشد، یکی از معجزات عشق به ولایت است و باید قدر این نعمت بزرگ را دانست.
تهیه و تنظیم: مریم شیرعلی