گفتگوی اختصاصی با همسر شهید
«با شروع پیاده روی اربعین سالهاست که من هرساله با یاد غلامرضا در این راه موکب دارم تا بتوانم به زائران امام حسین(ع) خدمت کنم. در واقع طبق سنت کربلا راوی کربلا حضرت زینب (س) و بانوان اهل بیت (ع) بودند و شاید این سنت روایتگری از طرف خانم‌ها را بتوانیم یک سنت الهی بدانیم...» آنچه خواندید بخشی از سخنان مکیه مصدر همسر شهید «غلامرضا نورانی» در گفتگو با نوید شاهد خوزستان است. شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت می کنیم.

 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، بی‌تردید مهم‌ترین بخش از حماسه عاشورا درست از لحظه اسارت اهل بیت (ع) و بعد از شهادت امام حسین (ع) آغاز شد. زنان عاشورایی به قافله‌سالاری حضرت زینب (س) روایتگر حماسه‌ای شدند که تا به امروز جاری و ساری است و مکتبی را نه فقط در اسلام و تشیع بلکه به وسعت تمامی اعصار و تمامی ادیان پایه‌گذاری کرد که تا همیشه زنده و پویاست و هدایتگر، کشتی نجات و چراغ راه است.

همین ماجرا هم اهمیت حضور بانوان در حماسه اربعین را بیشتر به رخ می‌کشد؛ بانوانی که حضورشان به همراه خانواده می‌تواند قوت قلب باشد و سبب تألیف قلوب شود؛ بانوانی که همراهی‌شان با اربعینیان خودش روضه مصوری است از وقایع اسارت خاندان اهل بیت (ع) و در این حماسه هم می‌توانند روایتگران صادقی باشند که زیبایی‌های شور عاشقانه زائران حضرت عشق اباعبدالله‌الحسین (ع) را برای خانواده، فرزندان، عزیزان و در وسعتی گسترده روایت کنند.

سالهاست به یاد شهید «غلام‌رضا نورانی» موکب دارم

مادران و همسران شهدا با تأسی از حضرت زینب فرزندان تاریخ‌ساز را تربیت کردند

و اما مادران و همسران شهدا که برای ما یادآوری تربیت نسل سلیمانی‌ها از دامان مادرانی است که با تأسی به سیره حضرت زینب (س)و ام البنین این چنین دلیر و ولایت مدار زندگی کرده و فرزندان تاریخ‌ساز را تربیت کردند. امروز نیز برای خدمت‌رسانی به زائرین اربعین حسینی راهی شلمچه و چذابه شدند تا به صورت شبانه‌روزی در حال خدمت‌رسانی هستند.

آنچه در این میان به چشم می خورد حضور سرکار خانم«مکیه مصدر» همسر یکی از شهدای دفاع مقدس «حاج غلامرضا نورانی» است که پا به پای دیگر خدام امام حسین(س) به ارائه خدمت به زوار می پردازد.

وی درخصوص حضور خود در این مکان می گوید: الان ۲۰ روز است پس از مستقر شدن در این موکب به خانه نرفته ام و در کنار این جوانان، زنان و مردان بارها شاهد صحنه هایی بوده ایم که ناخودآگاه اشک را بر چشمهایمان جاری می کرد و عزم ما را برای خدمت رسانی هر چه بهتر به زوار اباعبدالله بیشتر می کرد.

مکیه مصدر در ادامه توضیح می دهد: ما در این موکب که به نام یاد شهدای خوزستانی بر پا شده است برای خدمت به زوار امام حسین (ع) برای معرفی شهدا به مردم و زوار با توزیع اقلامی چون لباس و تسبیح مزین به عکس شهدا و تصاویر مقام معظم رهبری و سردار سلیمانی و صحبت با کودکان پیرامون مسائل فرهنگی فعالیت می کنیم. ما در این موکب طرح زيارت به نیابت از شهدا را داریم که بسیار مورد استقبال جوانان قرار گرفته است.

من با نماز شب به غلامرضا رسیدم

من نیز به نیابت از شهیدم در تمام این روزها به زائران امام حسین خدمت رسانی می کنم. غلامرضا پسر خاله ام بود خیلی دوستش داشتم، من با نماز شب به غلامرضا رسیدم، پس از شهادت غلامرضا هیچ وقت احساس نکردم حضور ندارد، همسر شهیدم همیشه هوای من و فرزندانش را دارد. بارها به خوابم آمده و در موارد بسیار مرا راهنمایی کرده است.

 من در خانواده تک دختر بودم و عادت به سختی در زندگی نداشتم اما بعد از شهادت غلامرضا اگرچه با وجود چهار فرزند گذران زندگی خیلی سخت بود ولی همچنان در پشتیبانی خدمت رسانی به رزمندگان در مساجد خدمت می کردم، نان میپختم، خیاطی می کردم، برای رزمنده ها لباس می‌دوختم، حالم خوب بود چون می دانستم این خدمت های کوچک رضایت خدا و شهیدم را در پی دارد.

خانم مکیه مستر همسر شهید نورانی عاقبت بخیری فرزندانش را مدیون شهادت همسرش دانست و ادامه داد که الحمدلله فرزندان شهید همگی به سرانجام رسیده و من از خداوند بسیار ممنونم.

من یک هفته بعداز ازدواج فهميدم غلامرضا یک مبارز سیاسی هست

وی از زندگی با شهید اینگونه برایمان روایت کرد که شهید غلامرضا نورانی در بیست و سوم شهریور در شهرستان آبادان به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب در اصفهان دو بار توسط ساواک دستگیر شد و برای بار دوم از دست ساواک فرار کرد. ما به خرمشهر آمدیم و چون فعالیت‌های انقلابی خود را در خرمشهر ادامه داد اينجا هم چندین بار دستگیر شد به خوبی خاطر دارم که یک بار بچه های مسجد به عنوان کلاس قرآن دور هم جمع کرد ولی از سخنان امام خمینی(ره) و خط و مش این روحانی بزرگ برای آنان سخن می گفت و ساواک متوجه شد و ایشان را دستگیر کردند که با صحبت‌های روحانیت مسجد آزاد شدند.

طی دستگیری های پشت سر هم ساواک زندگی در خرمشهر سخت شد و ما رفتیم در روستایی در اطراف خرمشهر که زندگی در آنجا بسیار سخت بود اما تحمل می کردیم من یه هفته بعد از ازدواج با غلامرضا متوجه شدم که ایشان یک مبارز سیاسی هستند و چون به راه ایشان علاقه داشتم در کنارش ایستادم و سعی کردم در یک سری از کارها مثل جابجایی وسایل یا پخش اعلامیه به ایشان کمک کنم.

بعد از غلامرضا با کمک به گروه بانوان در مسجد سعی کردم راه غلامرضا را ادامه بدهم

‌بعد از پيروزی انقلاب ما تا مدتها در مسجد بوشهری ها بوديم من نمی توانستم غلامرضا را تنها بگذارم اما دیگه شهر خالی شده بود و من نیز مجبور شدم با چهارتا بچه از خرمشهر خارج بشم و غلامرضا را تنها بگذارم اول ما را بهبهان بردند و بعد به شیراز رفتيم دوری از غلامرضا و شنیدن خبر سقوط خرمشهر بسیار برای من سخت بود بعد از یک ماه فهميدم غلامرضا جانباز شده است.

در همان یکی دوماه که جانباز شده بود چند باری آمد و ما را قبل شهادتش ديد ولی دیدارها بسیار کوتاه بود فقط  می خواست به ما روحیه بدهد و سرانجام در بیست و نهم ارديبهشت 1360 در محور سربندر _ گناوه بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسید. من بعداز ایشان با کمک به گروه بانوان در مسجد سعی کردم راه غلامرضا را ادامه بدهم ما آن روزها در مسجد جمع می شديم برای رزمندگان لباس می دوختیم، خوراکی بسته بندی می کردیم، نان می پختیم، و هر کاری که بتوانیم به آنها کمکی کرده باشیم و من تمام این لحظات به یاد غلامرضا کمک می کردم.

سالهاست به یاد شهید غلامرضا موکب دارم

با شروع پیاده روی اربعین سالهاست که من هرساله با یاد غلامرضا در این راه موکب دارم تا بتوانم به زائران امام حسین(ع) خدمت کنم. در واقع طبق سنت کربلا راوی کربلا حضرت زینب (س) و بانوان اهل بیت (ع) بودند و شاید این سنت روایتگری از طرف خانم‌ها را بتوانیم یک سنت الهی بدانیم. حضور بانوان در واقع تحقق مسیری است که حضرت زینب (س) برای رساندن پیام عاشورا بر جای گذاشت. اینکه خانم‌ها در اربعین حضور پیدا کنند و اربعین را روایت کنند، موضوعی بسیار جدی است چراکه خانم‌ها می‌توانند به زیبایی آنچه را که می‌بینند برای فرزندان‌شان و برای نسل‌های آینده به یادگار بگذارند و راویان بسیار خوبی هستند.

ما نیز به پیروی از این سنت برای زنان و کودکانی که در راه اربعین قدم می زنند برنامه ایی و داستان‌هایی از عاشورا را روایت می کنیم و می بینیم خانواده های که همه با هم در پیاده روی اربعین شرکت می کنند تجربه های زيادی را کسب می کنند که در تربیت فرزندانشان بسیار مؤثر است. اعضای خانواده سبک زندگی جدیدی را تجربه می‌کنند، به هر حال این مسیر سختی‌هایی را دارد. بحث ما این است که اگر بچه‌ها آزموده‌تر شوند، می‌توانند از پس سختی و پستی‌و‌بلندی‌های زندگی بربیایند. قرار نیست فرزندان ما در محیط‌های بدون فراز و فرود زندگی کنند. حضور در اربعین باعث می‌شود سختی‌ها به نوعی بین اعضای خانواده تقسیم شود و تاب‌آوری در برابر این سختی‌ها بسیار آسان‌تر خواهد بود و به نوعی آبدیده می‌شوند.

تهیه و تنظیم: مریم شیرعلی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده