شنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۲۴
«لباس های خاکی که پوشیده بود، به تنش زار می زد. لباس هایش بدجوری گشاد بود. گفتم:«با این لباس ها کلاً از ریخت و قیافه افتادی! یه دست لباس تنگ تر بپوش!» خندید. لبخند دلنشینی داشت. گفت : « نه بابا! اتفاقاً اینطوری خیلی بهتره! حس می کنم اینجوری ساده تره…!» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان همرزمش «حاج حمید قپانچیان» در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید مسعود توتونچی در بیست و هشتم اردیبهشت 1344، در شهرستان دزفول به دنیا آمد. پدرش عبدالرحیم، کارخانه دار بود و مادرش کبرا بیگم نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در دوم فروردین 1361، در کرخه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید

متن خاطره شهید مسعود توتونچی:

اولین جایی که با او آشنا شدم پادگان کرخه بود. دوره آموزشی نیروهای ذخیره سپاه دزفول – تیرماه ۱۳۵۹ – یک جمع صمیمی که با همدیگر اعزام شده بودیم. مسعود در بین بچه هاشاخص بود؛ زیرا بعد از اتمام کلاس های آموزشی هرگاه دور هم جمع می شدیم، شروع به صحبت می کرد و خستگی را از تن بچه ها بیرون می کرد.

روزهای اول جنگ بود. روزی در مسجد امام حسن عسکری (ع) که مقر نیروهای ذخیره سپاه بود نشسته بودم. مسعود با یک اسلحه ژ۳ و تجهیزاتش کامل وارد مسجد شد. لباس های خاکی که پوشیده بود، به تنش زار می زد. لباس هایش بدجوری گشاد بود. گفتم:«با این لباس ها کلاً از ریخت و قیافه افتادی! یه دست لباس تنگ تر بپوش!»

خندید. لبخند دلنشینی داشت. گفت : « نه بابا! اتفاقاً اینطوری خیلی بهتره! حس می کنم اینجوری ساده تره…!»

 مسعود با اینکه از خانواده ای مرفه بود، اما اراده ای قوی داشت و خسته نمی شد. خب خیلی از بچه ها از اوضاع خوب مالی و رفاه خانواده اش باخبر بودند. او با این کار می خواست هر چه بیشتر شبیه بچه ها باشد تا کسی احساس نکند او با بقیه بچه ها تفاوت دارد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده