مبارز انقلابی
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمدعلی احصایی، در بیستم تیرماه سال 1343 در نیریز استان فارس در خانوادهای متدین متولد شد، از همان کودکي، آرام نجيب، مودب با وقار و در يک کلمه، دوست داشتنی بود چرا چنين نباشد در حالي که مادرش مي گويد، بدون بسم الله به او شير نمیخوراندم.
دوران نوجوانی
در دوره کودکی و نوجوانی با مسجد و نماز جماعت انس گرفت، در جلسات قرآن شرکت مي کرد و با جلسات دعاي کميل، ندبه، سمات و زيارت عاشورا مأنوس بود، قرائت قرآن را در همان سالها فرا گرفت و بعنوان شاگرد ممتاز آن جلسات عکسش در مجله پيام شادی به چاپ رسيد. در همين ايام به کتابهای مذهبی علاقه داشت و آنها را مطالعه مي نمود و به گفته اطرافیانش همیشه می گفت: «در بچگي سبکبالي عجيبي را احساس مي نمودم.»
مبارزات انقلابی
در زمان انقلاب شرکت فعال در تظاهرات داشت که يکي دو بار توسط شهرباني سابق دستگير و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. نقش عمده ای در انجمن اسلامي دبيرستان امام خميني داشت که او مديريت، تقوا، و لياقت خود را بخوبي در اين رابطه نشان داد، مبارزه با منافقين و ملي گرايان و دفاع سرسخت از ياران امام و روحانيت متعهد از جمله تعهدات این جوان مبارز بود. با شروع انقلاب، به طور مستمر، در راهپیمایی ها شرکت می کرد. با وجود کمی سن، یکی دو بار توسط مأموران رژیم، دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب، در فعالیت های انجمن اسلامی دبیرستان محل تحصیل خود، نقش بسزایی داشت. در همان ایام، با عناصر ملی گرا و گروهک های چپ گرا، به مبارزه برخواست.
رهایی از وابستگی های دنیوی
بعد از انقلاب همزمان با آغاز تشکيل سپاه در ني ريز وی نیز با دوری از خانواده به نحوي خود را از وابستگي نجات داد و با انس به نماز، دعاي کميل، روضه، روزه هاي مستحبي و با مطالعه وصيت نامه ها و خاطرات رزمندگان در مجلات مثل پيام انقلاب به خودسازي مي پرداخت. شهید احصایی در اين ايام سخت عاشق رفتن به جبهه بود و در اين رابطه نوارهاي نوحه و دعاي کميل را گرد آورده و با گوش دادن به آن ها در فضاي ملکوت سير مي نمود. و سرانجام از سوی دانشگاه راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
دیدار خصوصی با امام خمینی(ره)
وی در اولین آموزش نظامی بسیج، شرکت کرد و همزمان با آغاز دومین سال جنگ تحمیلی، به سوی جبهه شتافت و در عملیات شکست حصر آبادان، شرکت کرد. قبل از عملیات فتح المبین، به زیارت حضرت مصعومه سلام الله علیها و مسجد جمکران شتافت و سپس به تهران رفت و به گونه ای معجزه آسا، موفق به دیدار خصوصی امام شد و بر دست امام بوسه زد، دوستان همراه او می گویند: او در این دیدار، گریه می کرد و امام که گریه های عاشقانه او را دید به او نگاهی پدرانه نمود و علی عزیز، به یکبار بوسیدن کفایت نکرد و چند بار بر دست محبوب خود بوسه زد.
شهادت
شهید محمد علی پس از این ملاقات، در عملیات رمضان شرکت کرد و سپس در دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک، حاضر شد. در این زمان بود که وی موفق به اخذ دیپلم و در کنکور سراسری در رشته بهداشت عمومی دانشگاه علوم پزشکی اهواز، قبول شد. پس از مدتی، به جبهه های نبرد بازگشت و سرانجام در دوم اسفند 1362 در منطقه جفیر، به شهادت رسید.