خاطره/ مارش عملیات
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علیرضا شکوهی يكم آذر 1340، در شهر سوسنگرد از توابع شهرستان دشت آزادگان به دنيا آمد. پدرش عبدالمجيد و مادرش مجيده نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سوم دي 1360، در كردستان توسط نيروهاي عراقي به شهادت رسيد. مزار او در روستاي سيدهادي تابعه شهرستان اهواز واقع است.
متن خاطره:
تازه در منازل سپیدار اسکان یافته بودیم که با خانواده اش آشنا شدم. او با کوله اش می آمد خسته و خاکی و خنده رو. او را در بغل گرفتم. نمیدانم از کجا می آمد تنش بوی جنگ میداد و بوی طراوت دوستانی مثل خودش. این تمام آشنائیمان بود.
صبح روز بعد صدای مارش عملیات از منطقه سر پل ذهاب می آمد و رادیو با هیجانی خاص گزارش لحظه به لحظه پیروزی رزمندگان را می داد، من فقط چهره ای را دیدم که برافرخته شد و دیگر هیچ. اما بعدها متوجه شدم که غوغائی در درونش براه افتاده بود وقتی صدای عملیات را از رادیو شنیده بود.
مثل کسی که او را بی اطلاع گذاشته باشند برافروخته بود و از عصبانیت آه میکشید گوئی خود را برای فرصتی آماده می کرد تا بر سر دوستانش فریاد بکشد. احساس می کرد که او را دور زده اند و صدای خنده های دوستانش که به او می گفتند:«دیدی نگذاشتیم متوجه عملیات بشوی، تو این بار نمی توانی به ما برسی! او را کلافه کرده بود. او را دیدم که با عجله به خانه رفت و لحظاتی بعد با همان کوله بسته اش راه آمده را برگشت.»
با تعجب پرسیدم:«کجا می روی با این عجله؟ تو که خانواده ات را هنوز خوب ندیده ای؟!»
فقط گفت:«عملیات در همان منطقه ای است که دیروز از آنجا آمدم باید برگردم.»
دو روز بعد وقتی خبر شهادت او را برایمان آوردند تازه فهمیدم که می شود هم از رادیو صداهائی را شنید که هیچ شباهتی با حرف های زمینی ندارند. او بی شک صدای محبوبش را از پشت مارش عملیات شنیده بود که اینچنین عجولانه رفت. او مسافر عزیز شهید علیرضا شکوهی بود.