نوید شاهد- خواهر شهید "ناصر قلاوند" در خاطره ای از این شهید والامقام می گوید:«مادر جان، مرگ حق است و شهادت حقيقت، دعا كن كه من شهيد بشوم و به مرگ طبيعي از دنيا نروم و وصالم در راه حق باشد. چرا كه من هيچ برتري نسبت به ديگر رزمندگان ندارم. مادرم که اشک در چشمانش حلقه زده بود دست به آسمان بلند کرد و گفت:آمین...» ادامه متن خاطره این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید ناصر قلاوند يكم آبان 1340، در روستاي بالارود از توابع شهرستان انديمشك چشم به جهان گشود. پدرش پاپي و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. دوازدهم آبان 1361 ، در موسيان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر وي را در روستاي قلعه لور تابعه شهرستان زادگاهش به خاك سپردند.

متن خاطره:

با مادرم در حاط خانه نشسته بودیم که ناصر وارد حیاط شد. یک راست به سمت مادرم آمد، خم شد و دست مادرم را بوسید و مادر سرش را.

با لبخند گفتم:«باز ناصر چه فکر تازه ای به سر داری که دست مادر را می بوسی.»

ناصر خندید و گفت:« منکه همیشه به دستان مادر بوسه می زنم»

و درست می گفت ناصر بسیار به بزرگترها احترام می گذاشت مخصوصا" پدر و مادرم، نشست کنار ما و گفت:«مادر برايم دعا كن تا در اين راه اسلام شهيد شوم»

مادرم گفت:« مگر به جبهه اعزام شدی؟!»

ناصر با همان لبخند همیشگی سرش را به علامت را تکان داد و گفت:« آری مادرم به آرزویم رسیدم»

مادرم که نگرانی در چشمانش موج می زد پیشانی ناصر را بوسید و گفت:«الهي پسرم به سلامت باز گردد.»

اما ناصر کمی چهره اش در هم رفت و گفت:« مادر جان، مرگ حق است و شهادت حقيقت، دعا كن كه من شهيد بشوم و به مرگ طبيعي از دنيا نروم و وصالم در راه حق باشد. چرا كه من هيچ برتري نسبت به ديگر رزمندگان ندارم.»

مادرم که اشک در چشمانش حلقه زده بود دست به آسمان بلند کرد و گفت:«آمین...»

و این شهيد والامقام ناصر قلاوند در دوازدهم آبان ماه 1361 به آرزوي قلبي خويش یعنی شهادت دست يافت.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده