خاطره/شانه به شانه برادر
به گزارش نوید شاهدخوزستان، شهید عبدالرحيم سركهكي، پانزدهم آذر1342، در شهرستان رامهرمز به دنيا آمد. پدرش ابراهيم، كارگر گچكاري بود و مادرش گوهر نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته انساني درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هجدهم بهمن 1365 ، در فاو عراق به شهادت رسيد. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص، در زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش عبدالرحمان نيز به شهادت رسيده است.
متن خاطره:
پدر و سه برادرش در جبهه بودند ولی او اصرار داشت که حتما در عملیات شرکت کند می گفت:«هر کس وظیفه خودش را انجام می دهد.»
او آنقدر اصرار کرد که فرمانده گردان راضی شد. عملیات والفجر8که آغاز شد شهید عبدالرحیم سرکهکی همدوش برادر بزرگترش عبدالرحمن به خط دشمن حمله کرد پس از چند ساعتی عبدالرحمن به شهادت رسید و پیکر پاکش در برابر چشمان عبدالرحیم به خاک افتاد او چهره برادر شهیدش را بوسید و گفت:«برادر شهادتت مبارک برایم دعا کن، منهم به تو بپیوندم»
لحظه ای سستی نکرد و به پیشروی خود ادامه داد نیروهای گردان که او را دیدند گفتند:«عبدالرحیم برگرد و پیکر برادرت را به شهر ببر»
اما او قاطعانه گفت:«امکان ندارد مگر من برای بردن پیکر شهدا آمده ام؟بروم شهر و به مردم بگویم از حمله فرار کرده ام ؟»
فردای همان روز مفقود الاثر شد و بعد از سیزده سال یعنی درسال 1376پیکر پاکش به زادگاهش شهرستان شهید پرور رامهرمز بازگشت و در کنار مزار برادرش مدفون شد در حالیکه قران جیبی و جانماز و تسبیح او هنوز سالم بودند.
همراهانش می گفتند:«او بر اثر بمباران شیمیای دشمن بعثی به شهادت رسیده است»