نوید شاهد- همرزم شهید"حجت الله قراغاني" خاطره ای را از ایشان نقل می کند که بیانگر علاقه این شهید بزرگوار به حضور در جبهه و نحوه شهادتش می باشد. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید حجت الله قراغاني، يكم اسفند 1341، در شهرستان بهبهان به دنيا آمد. پدرش خليفه، فروشنده بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. سال 1362 ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هشتم تير 1366 ، با سمت جانشين فرمانده گروهان در ماووت عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند.

متن خاطره:

بعد از عملیات ظفرمند کربلای 5 به گردان ما ماموریت پدافندی از خط شلمچه داده شد حجت عاشق رزمندگان بود و با تمام وجود به شهیدان عشق می ورزید در طول یک ماهی که تقریبا در این خط مشغول بودیم او همیشه به جز مواقع استثنایی در سطح خاکریز رفت و آمد می کرد تا یک روز متوجه شدیم پاهایش خونریز کرده است

 سریعا بطرفش رفتیم یکی از بچه ها پایش را پانسمان کرد .به او گفتم:«حجت چرا کفش نمی پوشی که برایت این اتفاق بیفتد»

 اما او سکوت کرده بود دیگر با عصبانیت گفتم:«با تو هستم چرا کفش نمی پوشی»

و او با حالت روحانی در حالیکه سرش را به زیر انداخته بود گفت:«وجب به وجب این خاک آغشته به خون شهیدان است چگونه می توانم پا روی خون عزیزان شهید بگذارم»

نمی دانم در آن لحظات دیگر نتوانستم به او حرفی بزنم و فقط به خودم گفتم:« این ارادت به شهیدان است»

پس از مدتی حالش بد شد اما سعی می کرد به روی خودش نیاورد تا اینکه یکروز جلوی سنگر فرماندهی بیهوش شد. سریعا او را به عقب برگرداندیم .

ولی پس از چند روز دوباره به شلمچه آمد با دیدن او گفتم:«حجت یکروز پایت زخمی می شود یکروز از هوش می روی دیگر نبینم دردسر درست کنی»

و او با لبخندی گفت:«چکار کنم عاشق شلمچه شده ام ولی قول می دهم دیگر شما را به زحمت نیاندازم»

و واقعا پای قولش ماند و اینبار با اهالی آسمان همسفر شد و بدون زحمت برای من و بچه های گردان به سوی آسمانها شتافت.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده