خاطره/عمر دوباره
جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۲۴
نوید شاهد- همرزم شهید "مسعود حکمت گرگ زاده" خاطره ای را از ایشان نقل می کند که بیانگر اعتقادات این شهید گرانقدر به معاد است. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت میکند.
به
گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید مسعود حکمت گرگ زاده بيستم شهريور 1344 ،درشهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش رضا،
مغازه لوازم الكتريكي داشت و مادرش را زهرا می
نامیدند. دانش آموز دوم متوسطه در رشته تجربي بود.
به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيستم بهمن
1361 ،در فكه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت
تركش به شهادت رسيد. پيكر او را در شهيد آباد زادگاهش
به خاك سپردند.
متن خاطره:
در تصادفی شدید او را به بیمارستان تجریش تهران بردند پایش از سه
ناحیه شکسته و ضربه شدیدی به مغزش وارد شده بود در بیمارستان پرستار همیشگیاش
دایی شهیدش عبدالرضا امین زاده بود.
او ۱۵ روز را در بیهوشی کامل به سر برده و یک ماه نیز بستری شده بود.
پزشکها، امیدی به حیات دوبارهاش
نداشتند.
تمام بچه های شهر دوستان و آشنایان در مساجد محل برای طلب سلامتی اش از خداوند دست
به دعا برده بودند.، تا بار دیگر او را در جلسات قرائت قرآن مسجد ببیند.
بالاخره وقتی دعا ها به ثمر نشست و او با سلامتی کامل به خانه برگشت، ولعی خاص به
دعا و قرآن و نماز یافته بود.
دعای کمیل اش پر فروغ تر و اشک های شبانه
اش، پرسوز وگذاترو سپاسی همیشگی بر لب هایش جاری شده بود.
آری حیات دوباره خویشتن را فرصتی از جانب خداوند می دانست و به همین سبب بود که در
وصیت نامه اش نوشت:«خدایا این حقیقت صدق میکند که اگر میلیون ها سال عمر می کردم
و تمام آب های روی زمین برایم مرکب و تمام درختهای آن برایم کاغذ میشد، نمیتوانستم
شکر تمام نعمت های تو را در آن جای دهم.»
آخرین بار وقتی پای به جبهه گذاشت شوخی عجیب او را به سمت شهادت کشاند، همان شوقی
که او را سه ماه تمام در جبهههای سنگر نشین کرده بود بی آن که به مرخصی برود درست
یک سال بعد بود که در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید آنچه که تعجب همه
دوستانش را برانگیخت این بود که درست در همان روزی به شهادت رسید که درست یک سال
پیش از بیمارستان تجریش تهران مرخصی شده بود یعنی ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ شهید مسعود حکمت
(گرگ زاده ) یکی از بچه های شجاع دزفول بود.
نظر شما