خاطره/شهیدی که به قولش عمل نکرد
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید اسکندر صادقی پاپی دوم فروردين1344 ، در روستاي چغارخشكه از توابع شهرستان خرم آباد به دنيا آمد. پدرش داراب، كارگری می کرد و مادرش بانو نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت.هفدهم ارديبهشت 1361 ، درخرمشهر به شهادت رسيد .تاکنون اثري از پيكرش به دست نيامده است.مزار يادبود وي در بهشت زهراي شهرستان انديمشك قرار دارد.
متن خاطره :
وقتی پسرم
اسکندر از جبهه برمی گشت، آرام وقرار نداشت و به من می گفت:«مادرجان فقط به عشق
دیدن شما دوری از جبهه را تحمل می کنم، جبهه حال وهوای خاصی دارد که دل کندن از
آنجا را سخت می کند.»
خوب به خاطر
دارم آخرین باری را که آمد تا به من سری بزند،در چشمانش برق خاصی می درخشید وشوق
وصف ناپذیری برای رفتن داشت. مشتاق رفتن بود،به شکلی که حس وحال خاصی به دلم افتاده
بود، حسی که به من می گفت:« آخرین باری است که فرزندت را به آغوش می کشی ،صورتش
را می بوسی وقد وقامت رشیدش را تماشا می کنی.»
من اصرار می کردم که این بار بیشتر پیش من بمان تا یک دل سیر نگاهت کنم،
عزیزم اصلا امکان دارد این دفعه به جبهه نروی،
اما حرف های من بر اسکندر
که به دنبال هدف والایی بود اثر نداشت. قبل از رفتن از هرکس که می شناخت حلالیت
می طلبید وخداحافظی می کرد ولحظه وداع با من برای آرام کردن دلم گفت:«مادر نگران
نباش، زود برمی گردم.»