زندگینامه شهید «مهدی اجاقی»
پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۲
ابراهیم زمان شد و در جنگ با نمرودیان از وطن خود دفاع کرد.

به گزارش نوید شاهد همدان، در پاک‌ترین سیل لحظه‌های سپید در اول مردادماه ۱۳۴۶ شکوفه‌ای در تبسم مادری پاک روئید و کودکی از قبیله سبز و متبرک دعا قدم به دنیای زیبای زندگی گذاشت و در آغوش پر از یک بغل گل بوسه مادر، نام مهدی گرفت، مهدی یک دنیا ستاره خوبی در آسمان دوستی خدا بود که با محبت می‌درخشید.
شهید مهدی اجاقی اسوه پاکی و شهادت و در یک معنا سجاده سعادت سادگی‌ها بود، او ضمن تحصیلاتش هم کمک پدر بود و هم گل مجالس و تکایای مذهبی و عزاداری‌های اهل بیت.
وقتی بوی دیار جبهه به مشام مهدی رسید، داغ پیراهن سوز لاله‌ها آزارش داد و صدای گریه غمناک میهن خود را شنید که نمرودیان آزارش داده بودند، او از ابراهیمیان کمک می‌خواست...
مهدی پیشانی بند شهادت را بست و سادگی و ایمانش را که تمام سرمایه زندگی اش بود در کوله پشتی جبهه اش گذاشت و با عنوان پاسدار وظیفه با عشق عازم دیار خدمت شد و در مناطق کردستان، جوانرود و تازه آباد به مدت ۱۷ ماه خدمت را به جان خرید. در آخرین روز از آخرین مرخصی اش غروب عصر جمعه به مزار شهدا رفته بود، با حالتی روحانی و با چشمی اشکبار سنگ قبر تک تک شهدا را خوانده و اسمای مبارکشان را در زبان آورده بود و در آخر گفته بود: «جای مرا نیز محفوظ نگه دارید من هم به شما خواهم پیوست.»
خوشا به حال آنانی که عاشقانه هنوز آخرین دیدارش را به خاطر دارند. شهید سرافراز مهدی اجاقی در میان آن همه خاک و خون و خستگی‌های جبهه هنوز هدیه خداوند را با خود داشت، همان پیشانی بند ازلی، ابروان محرابی نیایش و لب‌های خونین گل سرخ دعا که زخم‌ها و خستگی هایش را التیام می‌بخشید. اشک‌ها به میهمانی چشمان پر از تمنایش رفتند و لب‌ها عاشق زیارت عاشورایش شدند و او را به اوج تنهایی با خدا بردند، ناگهان قاصدک ملکوت آرام بر شانه اش نشست و او را قهرمان سرخ‌تر از نسترن‌ها نامید و رفت.
صبح روز دهم آبان ماه ۶۶ بعد از رشادت ها، دلیری‌ها و جوانمردی‌های فراوان، با اصابت ترکش به سر و سینه در منطقه عملیاتی غرب کشور محور عملیاتی در غرب تازه آباد باختران به جشن پایکوبی لاله‌های پرپر شده رفت.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده