نوید شاهد - شهید "شهید نعمت الله پولادی گل کن" در کودتای نافرجام مزدوران آمریکایی که رخ داد، در جبهه به سر می برد و با تیزبینی خاصی عناصر کودتا را در اطراف خود زیر نظر داشت در یکی از گفته هایش بیان کرد: «که اگر خود تنها باشم هم در مقابل آنها خواهم ایستاد مگر از سر جنازه من عبور کنند تا بتوانند بر اسلام و مسلمین ضربه بزنند». در ادامه سایت نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید نعمت الله پولادی گل کن یکم مرداد 1339 در یک خانواده بسیار مستضعف و مذهبی در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. . پدرش خدايار نام داشت و كارگر كارخانه بود و مادرش طيبه نام داشت. وی فرزند دوم خانواده و دارای چهار خواهر و دو برادر بود.

دوران تحصیل

زمانی که بدنیا آمد فشار زندگی و زحمت و محرومیت بر دوش خانواده سنگینی میکرد تا  اینکه با مشکلات فراوان به مدرسه رفت. در سن شش سالگی برای تحصیلات ابتدایی در دبستان شهید اسدی مشکال ثبت نام کرد و با پایان یافتن دوره ابتدایی، در مدرسه راهنمایی سپهری ثبت نام نمود،  دبیرستان را در رشته علوم انسانی در دبیرستان سعید نفیسی مشغول به تحصیل گردید.

خصوصیات اخلاقی

از اولین روزی که توانایی جسمی کار کردن را پیدا کرد در کنار پدر ایستاد. حدود کلاس پنجم ابتدائی بود که تابستان و حتی روزهای تعطیل رابه کارگری می رفت تاهم مشکلی ازمشکلات متعدد خانواده را حل کند و هم مزه رنج و زحمت را بچشد. به همین دلیل فردی صبور و زحمت کش و کم حرف و کم توقع تربیت شد و همه ناملایمات را در برابر ایمان سرشار به خدا ناچیز می دید و هیچگاه زبان عجز و ناله را نمی گشود.

شرکت در جلسات قرآن

با شروع دوره راهنمایی بود که به مطالعه و بهره گیری از رهنمودهای قرآن و سایر کتب مذهبی پرداخت و در جلسه قرائت قرآن مسجد محل شرکت کرد دوران دبیرستان را در رشته ادبیات شروع کرد و بعلت علاقه به این رشته دوره دبیرستان را با نمرات خوب به پایان رسانید و ديپلم گرفت.

خدمت سربازی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که برای خدمت سربازی احضار گردید، ضمن تکمیل دانش نظامی به مبارزه بی امان بر علیه فریب خوردگان ملحد کمونیست پرداخت. بعد از اتمام دوره آموزش نظامی در مرکز آموزشی کرمان، استان خوزستان را برای ادامه خدمت سربازی انتخاب کرد و به پادگان خونین شهر منتقل شد. با شروع درگیری های مرزی ایران و عراق در مرزهای جنوبی، برای حفاظت از مجتمع پتروشیمی، مدت سه ماه به مرز ایران و عراق رفت.

کودتای نافرجام آمریکا

وقتی که کودتای نافرجام مزدوران آمریکایی رخ داد، وی در جبهه به سر می برد و با تیزبینی خاصی عناصر کودتا را در اطراف خود زیر نظر داشت در یکی از گفته هایش بیان کرد:« که اگر خود تنها باشم هم در مقابل آنها خواهم ایستاد مگر از سر جنازه من عبور کنند تا بتوانند بر اسلام و مسلمین ضربه بزنند» . وی فرمانده خائن گردان خودشان را به همراه دوستان هم‌رزمش، تحویل دادگاه ارتش داد. از او سؤال کردند اگر کودتا پیروز می‌شد و ارتش عراق حمله می کرد، آیا پادگان شما تسلیم می شد؟ جواب داد:« اگر تمام پادگان هم تسلیم می شد، ما دیپلمه های وظیفه دزفولی تسلیم نمی شدیم.» پس از اینکه درگیری های مرزی شدیدتر شد، او نیز به مرز شلمچه اعزام شد.

شهادت

با اینکه رشته وی در مخابرات مشغول بود، اما با اکثر سلاح های سبک و نیمه سنگین آشنایی کامل داشت. سرانجام در درگیری بیست و یکمین روز شهریور ۱۳۵۹ ساعت ۱۲ ظهر وقتی که جنگ شدت بیشتری یافت و برادران هم‌رزمش یکی پس از دیگری شهید می شدند، داوطلبانه وارد صحنه نبرد شد و خدمه تفنگ ۱۰۶ گردید. در حین درگیری در ساعت ۲ بعدازظهر همان روز به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار او در شهيدآباد زادگاهش واقع است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده