به مناسبت سالروز شهادت
پنجم تیر ماه سال 1361 مصادف با چهارم ماه مبارک رمضان زمانی که سید باقر به اتفاق چند تن از اعضای سپاه عازم منطقه جانورد در مریوان بودند در کمین دشمن اسیر شدند و بعد از ساعت ها مقاومت و دفاع سرانجام با اصابت چند گلوله ، به فیض بزرگ شهادت نایل شد .
نوید شاهد از کرج :شهيد سيد باقر مير احمدي در سال 1334 در قاضي محله رودسر  متولد شد . او بعد از پايان تحصيلات دوران ابتدايي در سن 12 سالگي با تشويق پدرش براي تحصيل علوم ديني راهي قم شد ، و دوران مقدماتي را در مدرسه گلپايگاني طي كرد و از استاداني چون سيدمحمود طالقاني ـ آقاي عالمي آقاي مشكيني كسب فيض كرد. ناچاراً‌ براي تامين معاش در يكي از كتابفروشي هاي بازار قم مشغول به كار كتابفروشي شد.

در 15 خرداد 54 به علت شركت در جلسه يادبود شهيدان 15 خرداد، به دست گارد مخصوص رژيم پهلوي او و بسياري از طلاب شركت‌كننده دستگير شده و به زندان اوين فرستاده شدندو به 15 سال حبس در زندان اوين محكوم شدند . بعد از 18 ماه مقاومت در برابر شكنجه و ظلم ستمگران با دستي شكسته از زندان فرار كرد و دوباره دستگير و در سربازخانه كرمان تبعيد شد . شهيد همچون امامان سيدي مبلغ و راهنما براي سربازان در مدت سه ماه بود و بعد از انجا فرار نموده و به شهر خون و قيام قم رفت . با نام مستعار داود و با تشكيلات مكتبي مبارزات خود را همراه ديگر طلاب مبارز در سطحي گسترده تر جهت براندازي ر‍ژيم باطل ادامه داد و با پوشيدن لباسهاي گار گري اعلاميه هاي امام را در بازار در بين مردم پخش مي كرد.

روحانی شهید سيدباقر ميراحمدي قاضي‌محله

شهيد مير احمدي بعد از يكسال دوباره دستگير و براي خدمت سربازي به كرمان برده شد . بعد از سه ماه دوباره از پادگان فرار نمود و به محل تولدش آمد . و در مسجد مردم را تشويق و آگاه به امور اسلامي و ايجاد وحدت و تشكل كرد . بعد از دوشب سخنراني و رهنمود توده مردم از اينكه دوباره دستگير نشود به قم هجرت نمود . باز هم در پي تلاشهاي مستمر در راه الله به دست عوامل مزدور در ساواك دستگير و زنداني و مورد شكنجه و توهين و اذيت قرار گرفت . بعد از 45 روز شكنجه در زندان اوين دژخيمان شاه خائن او را به زندان شيراز تبعيد كردند . رژيم سفاك پهلوي براي جلب رضايت او وي را در بهداري ارتش جاي دادند . اما شور انقلابي و اسلامي آن جوان مسلمان او را وادار به فرار از انجا كرد . در اوايل سال 57 جهت ادامه دادن به مبارزات اسلامي اش عليه رژيم پوشالي شاه در تهران دستگير و به سرباز خانه شيراز برده مي شود . شهيد مير احمدي به دستور امام خميني (ره) در حاليكه سربازان از زندان فرار مي كردند او هم موفق به فرار مي شود . او در اوج در گيري و تظاهرات انقلاب اسلامي سال 57 همراه با ديگر مسلمانان مجاهد و ديگر روحانيون مبارز حضور فعالانه در صحنه داشت.

روحانی شهید سيدباقر ميراحمدي قاضي‌محله

بعد از انقلاب شهيد فعاليت و همكاري خود را با سپاه پاسداران آغاز نمود و به عنوان مسئول دفتر سپاه مريوان برگزيده شد . در تاريخ 60/2/13 به عنوان مسئول دفتر و دبيرخانه و انتظامات انتخاب گردید و در 60/3/13 جهت آموختن خمپاره 120 بمدت 10 روز دوره آموزشي را گذراند و از آنجا که عضو فعال در واحد نهضت هاي آزادي بخش باختران بود از آن طریق در ارتباط با جنبش هاي اسلامي عراق به عراق رفت . در تاريخ 60/5/5  مسئوليت بسيج عشايري مريوان و سپاه بومي آنجا را بر عهده گرفت . شهيد سيد باقر مير احمدي در سال 1360 در مسجد ازدواج نمود . او بسيار با رئوف و زاهد و عابد بود . حقاً که او از آل رسول اکرم (ص) بود و مانند آنان در جهت پيشبرد اهداف کمالي اسلامي و الهي جهاد مي کرد، او در جهاد اصغر و اکبر اسطوره اي براي عاشقان الله است. شهيد مير احمدي هيچ گاه رهبر و امامش را تنها نگذاشت ،او فرياد مسلمانان و مستضعفان را براي احقاق حق از منزل به حجره و از حجره به حرم و از حرم به خيابان و از خيابان به زندان و از زندان به پادگان و به شهر و روستا مي برد،او عالم با عمل بود .

روحانی شهید سيدباقر ميراحمدي قاضي‌محله

سرانجام با آغاز جنگ تحميلي راهي جبهه‌هاي جنوب شود مدتي بعد از طريق واحد نهضت‌هاي آزادي بخش كه شهيد عضوي فعال در آن بود به كردستان رفت و همچنين در آزادسازي و پاكسازي مناطق مهمي از كامياران ـ مريوان ـ باختران دشمنان را چنان به وحشت آورده بود كه دشمن همه سعي خود را صرف از بين بردن او مي‌كرد. به طوري كه دشمن اعلام نمود هر كس سر جدا شده اين سرباز امام حسين(ع) را برايمان بياورد هديه‌اي به مبلغ صد هزار تومان دريافت خواهد كرد.



روحانی شهید سيدباقر ميراحمدي قاضي‌محله

در تاریخ 61/4/5 مصادف با چهارم ماه مبارک رمضان زمانی که سید باقر به اتفاق چند تن از اعضای سپاه عازم منطقه جانورد در مریوان بودند در کمین دشمن اسیر شدند و بعد از ساعت ها مقاومت و دفاع سرانجام با اصابت چند گلوله  ، به فیض بزرگ شهادت نایل شد . زمانی که جسم خون آلودش به زمین افتاد و توان حرکت کردن و دفاع از خود را نداشت منافقین کور دل جسدش را برای بریدن سرش دزدیدند و به گوشه ای دور از چشم و دست رسی دیگران بردند اما زمانی که مشغول نیت شوم خود بودند در درگیری مجددی جسد او به دست دوستان رزمنده اش افتاد و بدین ترتیب جسم مطهر و سوراخ سوراخ او به آغوش خانواده بازگشت و او همچون همیشه مدال سرافرازی را با زخم هایی که بر اثر عاشقی برداشته بود بر روح متعالی خود نصب نمود و در اوج قله افتخار قرار گرفت و غربت برای او بی معنا و مرگ با شهادت او بی اعتبار شد.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده