خاطرهای تلخ از خط مقدم: مقابله با حمله شیمیایی در جبهه بصره
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، احمد پارسا، جانباز 33 درصد دفاع مقدس، خاطراتی از حضور خود در جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران روایت میکند. او به یاد میآورد که در یکی از عملیاتها، نیروهای ایرانی به سمت بصره پیشروی میکردند. منطقهای که آنها در آن مستقر بودند، نزدیک یک کارخانه نمک بود.
پارسا و همرزمانش پس از مدتی متوجه بوی عجیبی شدند؛ بوی خیار. این بو، نشانهای از استفاده سلاحهای شیمیایی توسط نیروهای عراقی بود. بلافاصله دستور داده شد که همه رزمندگان ماسکهای شیمیایی خود را بزنند. فرمانده نیروها تأکید کرد که همه ماسکها را حتی در زمان استراحت و خواب نیز به چهره داشته باشند. در صورتی که هواپیماهای عراقی حمله میکردند، رزمندگان باید به زیر تانکها میرفتند تا از برخورد ترکشها در امان باشند و از ماسکهای خود برای جلوگیری از استنشاق گازهای شیمیایی استفاده کنند.
پارسا توضیح میدهد که صبح روز بعد، هواپیماهای دشمن حمله کردند و بلافاصله رزمندگان ماسکهای خود را زدند و به نقاط امن پناه بردند. با توجه به اطلاعاتی که از حملات شیمیایی روز قبل به دست آمده بود، آمادگی کامل داشتند. به زودی نیروهای ایرانی که به مناطق آلوده به گاز شیمیایی نزدیک شده بودند، شاهد حضور تیمهای ضدشیمیایی بودند که با استفاده از پودرهای مخصوص مناطق آلوده را ضدعفونی میکردند.
اما مشکلات به اینجا ختم نشد. هنگامی که پارسا و همراهانش سوار بر نفربر شدند تا منطقه آلوده را ترک کنند، متوجه شدند که حتی داخل نفربر نیز به مواد شیمیایی آلوده شده است. او به همه همراهان خود هشدار داد که ماسکهای خود را برندارند و تا زمان خروج از منطقه آلوده آن را بر چهره داشته باشند. با این حال، یکی از رزمندگان به نام حسینیان دچار اضطراب شد و ماسک خود را برداشت، اما با تذکر شدید پارسا دوباره ماسک را به صورت زد.
پس از خروج از منطقه آلوده، مجروحان به سرعت به مراکز درمانی منتقل شدند. برخی از مجروحان به آبادان و دزفول منتقل شدند و حال وخیمترها با هلیکوپتر به تهران اعزام شدند. پارسا در پایان روایت خود به لحظهای اشاره میکند که در حال عبور از بالای شوش بود و متوجه شد یکی از همرزمانش که ماسک خود را به موقع زده بود، جان سالم به در برده است.