انتشار زندگینامه شهید «علیرضا چروی» متولد روز ولادت امام رضا (ع)

مرا شهید چروی صدا بزنید

او چه در دوران قبل جبهه و چه در مدت حضور در جبهه، با اطرافیانش به نیکی رفتار می‌کرد و به حقوق آنان احترام می‌گذاشت. او خیلی قبلتر از شهادتش به دوستانش می‌گفت: مرا شهید چروی صدا کنید.

به گزارش نوید شاهد گلستان، بیست و یکم بهمن ماه ۱۳۴۶، مصادف با ولادت امام رضا (ع) در روستای آهنگر محله از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش محمداسماعیل، معمار بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته انسانی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم شهریور ماه ۱۳۶۳، با سمت تک تیرانداز در مریوان هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای امامزاده عبدالله زادگاهش به خاک سپرده شد.

مرا شهید چروی صدا بزنید

نذر امام رضا (ع) بود

خانواده چروی چندین سال در انتظار فرزند بودند، تا اینکه بالاخره چراغ خانه آنان با تولد پسری در روز میلاد حضرت رضا (ع) در بیست و یکم بهمن ماه ۱۳۴۶ روشن شد، او نذر امام رضا (ع) بود، در ابتدا پدرش می‌خواست نام وی را علی بگذارد، اما از آنجایی که او در روز ولادت امام رضا (ع) به دنیا آمد، او را علیرضا نامیدند. شهید در یک خانواده زحمتکش در روستای آهنگر محله که در دوازده کیلومتری شهر گرگان واقع می‌باشد، در خانه‌ای محقر دیده به جهان گشود. او دوران کودکی را نزد پدر و مادری مهربان و دلسوز سپری نمود، در سن ۶ سالگی در سال ۱۳۵۲ به دبستان رودکی در روستای آهنگرمحله رفت و تا کلاس دوم ابتدایی در آنجا ادامه داد، بعد از مدتی پدرش برای امرار معاش خانواده به شهر گرگان مهاجرت و شهید بقیه دوران ابتدایی را در دبستان‌های بزرگمهر و رستاخیز سپری نمود. در سال ۱۳۵۷ دوره سه ساله راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری آغاز کرد و توانست در سال ۱۳۶۰ این مرحله را به اتمام رساند. دانش آموزی بسیار مهربان، با انضباط و مؤدب بود و به معلمین خود احترام می‌گذاشت. 

قرآن را همراه با معنا و تفاسیر آن را به خاطر می‌سپرد

شهید علاقه بسیاری به ورزش جودو داشت و همزمان با درس خواندن ورزش را به صورت حرفه‌ای ادامه داد. ایشان در سال ۱۳۶۲ وارد دبیرستان مصطفی خمینی شد، سال اول دبیرستان را در آنجا به پایان رسانید و سال دوم و سوم را در دبیرستان شهید مطهری گذرانید. شهید به قرآن، خواندن نماز و انجام واجبات خیلی اهمیت می‌داد، این رفتارش را از پدرش فرا گرفته بود، قرآن خواندنش بعد از نماز فضا را عطر آگین می‌کرد. قرآن را همراه با معنا و تفاسیر آن را به خاطر می‌سپرد و می‌گفت: انسان باید از جان و مال خویش بگذرد تا راه شهادت طلبی را پیش گیرد. 

هم سنگر مدرسه و هم سنگر میدان جنگ را حفظ کرد

از آنجایی که علیرضا در زمان تحصیل نمی‌خواست سنگر مدرسه را رها کند، به همین علت به این نتیجه رسید که باید هم سنگر مدرسه و هم سنگر میدان جنگ را حفظ کند، بنابراین به عضویت بسیج درآمد و از این طریق برای دفاع از میهنش عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. او معتقد بود باید گوش به فرمان و پیشرو راه امام خمینی (ره) باشیم. شهید با گروهک‌های ضد انقلابی بسیار مخالف و با آنان درگیری داشت. او در مورد ابرقدرت‌های شیطانی مانند آمریکا و شوروی می‌گفت: آنان از انقلاب ما وحشت دارند و همیشه سر راه این انقلاب موانعی ایجاد می‌کنند تا از صدور آن به سایر نقاط جلوگیری کنند اما این ملت شهیدپرور با ایمان و عقیده استوار خویش مشت محکمی در تمامی مراحل به دهان این ابرقدرت‌ها می‌زنند و همه ما وظیفه مان مبارزه با آنها می‌باشد و ما باید این ضد انقلابیون داخلی را به شدت سرکوب کنیم تا راهی برای گسترش اهدافشان نداشته باشند. 

دیدار با خانواده شهدا را توصیه می‌نمود

شهید با این که سنش کم بود، فعالانه در تظاهرات به شرکت می‌کرد و هیچ وقت خستگی به خود راه نمی‌داد. تمامی سخنانش در رابطه با اسلام، انقلاب و امام بود و همیشه پیشنهاد می‌کرد که باید راه امام را ادامه دهیم و این انقلاب را به ثمر برسانیم و همیشه دوستان و اقوام را به این امر دعوت می‌نمود و از آنها می‌خواست که به هر شکلی که می‌توانند به انقلاب اسلامی ایران کمک و گوش به فرمان امام باشند تا بتوانیم پیروز باشیم. 

شهید بعد از دوره آموزشی در گهرباران از طریق یگان اعزام کننده بسیج به شهر کردستان منطقه مریوان رفت و در عملیات کمین به کومله مریوان شرکت کرد. شهید چروی در مدت ۲۵ روزی که در عملیات حضور داشت، برای خانواده نامه می‌نوشت و از راه دور به آنها شرکت در نماز جماعت و دیدار با خانواده شهدا را توصیه می‌نمود.

او چه در دوران قبل جبهه و چه در مدت حضور در جبهه با اطرافیانش به نیکی رفتار می‌کرد و به حقوق آنان می‌گذاشت. او خیلی قبلتر از شهادتش به دوستانش می‌گفت: مرا شهید علیرضا صدا کنید. او مدت زیادی در جبهه حضور نداشت تا اینکه یک شب در کمین به طور داوطلبانه شرکت کرد و در سیزدهم شهریور ماه ۱۳۶۳، بر اثر اصابت تیر مستقیم به سینه در منطقه مریوان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده