دفاع از حریم وطن تا حرم اسلام
به گزارش نوید شاهد خوزستان، جانباز دفاع مقدس و مدافع حرم «نادر برومند» درسال ۱۳۴۳ در خرمشهر دیده به جهان گشود و در حال حاضر ساکن اهواز میباشد. با شروع جنگ تحمیلی در سن ۱۶ سالگی به صورت داوطلبانه حدود پانزده ماه در جبهه حضور پیدا کرد، پدر وی از کارکنان نیروی دریایی بود و ایشان نیز تمامی هشت سال را در نیروی دریایی به همراه پدر مشغول خدمت بودند.
دفاع از حریم
نادر برومند در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد خوزستان از روزهای آغازین هشت سال جنگ تحمیلی اینچنین میگوید: ۱۵ روز از مقاومت خرمشهر و آغاز جنگ گذشته بود که یکی از برادرانم در اثر شلیک مستقیم تانک دشمن بعثی به شهادت رسید و برادر دیگرم نیز در زمان جنگ دچار موجگرفتگی و جانباز اعصاب و روان شد.
پس از سقوط خرمشهر به سمت محرزی و کوتشیخ آن دست رودخانه کارون رفتیم و مستقر شدیم.
در عملیاتهای بیتالمقدس، والفجر۸، ثامنالائمه، حصر آبادان، فتحالمبین شرکت داشتم. در عملیات فتحالمبین زخمی و در پایگاه شکاری دزفول بستری شدم؛ همچنین در عملیات ثامنالائمه از ناحیه گوش، دست و پا مجروح شدم و چندین بار دچار موج انفجار شدم.
با تمام وجود با مفاهیم انقلاب، مبارزه و شهادت خو گرفته بودم
دوران مبارزات قبل از پیروزی انقلاب ما آموزش دیده بودیم. مثلا به یاد دارم در تشییع جنازه یک شهید شرکت کرده بودم که شهربانی با گاز اشکآور به مردم حمله کرد و قبلا در مساجد آموزش دیده بودیم که در چنین مواقعی باید چکار کنیم.
ما با تمام وجود با مفاهیم انقلاب، مبارزه و شهادت خوگرفته بودیم. به همین دلیل هم حضور جوانان و نوجوانان در مبارزات دوران انقلاب و جبهههای نبرد در دوران دفاع مقدس کاملا به صورت خودجوش صورت میگرفت و هیچ اجباری در این امور نبود.
سجده شکر در زیر بمباران دشمن
تعصب ملی و لبیک به ندای امام خمینی(ره) باعث شد در آن مقطع سنی روانه جبهه شوم و به عنوان آرپیجی زن و در مواقعی خط شکن بودم.
خاطرات زیادی دارم ولی یکی از قشنگ ترین خاطرات من موقعی بود که دشمن بعثی را از منطقه جاده خرمشهر در عملیات بیت المقدس به عقب راندیم و به جاده خرمشهر _ اهواز رسیدیم.
تمام بچه هایی که در آن لحظه قدم به روی آسفالت جاده گذاشتند در زیر بمباران شدید دشمن سجده شکر روی آسفالت بجا میآوردند و بخاطر لحظه پیروزی بردشمن بعثی تا دندان مسلح، همه با چشمان پر از اشک به هم نگاه می کردیم و خدا را شاکر بودیم.
با دل و جان از وطنم دفاع میکنم
دوران مجروحیت برای همه مجروحین مشکل است به خصوص آن هایی که دچار موج انفجار و اعصاب روانها و مجروحین شیمیایی میشوند ولی کلا به خاطر اینکه از کسی توقعی نداریم و فقط به عشق امام خمینی(ره) و عرق ملی اکنون نیز با تمام مشکلات زندگی و مجروحیت شدیدی که در سوریه جانباز شدم حاضرم با دل و جان برای نظام (رهبرفرزانه) و خاک وطنم و ملت شهیدپرورم، جانم را بدهم.
دفاع از حرم
سال ۹۴ بود که شنیدم بعضی از دوستان و همرزمانم به سوریه رفتهاند. من هم مشتاق دفاع از حرم شده بودم. بارها و بارها در خلوت خودم گریه میکردم و از خدا میخواستم که توفیق جنگیدن در کنار نیروهای مقاومت و همرزمان سابقم را به من عطا کند.
یک ماه بعد از این قضایا بود که کارم درست شد و از طرف نیروی قدس به منطقه حلب سوریه اعزام شدم و از آنجایی که در دوران دفاع مقدس کار اطلاعات عملیات انجام داده بودم و در این زمینه تجربیاتی داشتم در سوریه نیز در بخش اطلاعات عملیات فعالیت میکردم.
در سوریه مسئولیت چند محور را برعهده داشتم. در آنجا تجربیات خوبی کسب کردم، ما را به قسمت عملیات بردند در آن قسمت کار بسیار سخت و مشکل بود، اوج درگیریهای سوریه به خصوص منطقه حلب در همان سالها رخ داد.
برپایی جنگ رسانه ای دشمن
مطمئن باشید اگر همه به رهنمودهای مقام معظم رهبری گوش فرا بدهند و عمل کنند هیچ فرهنگ غربی جایگزین فرهنگ ناب پارسی نمیشود و فرهنگ ایثار و مقاومت همچنان پا بر جا خواهد ماند.
همچنین باید روابط عمومی عمیق و فعالی شکل گیرد و نسل جوان را از وقایع انقلاب و جنگ تحمیلی و رشادتهای رزمندگان درخطوط جبههها و مکتب شهادت مطلع کنند. همانگونه که دشمن از طریق اطلاعات و تبلیغات دروغین برعلیه ملتمان جوانهای کشورشان را بر علیه ملت ما تحریک میکند.
رزمندگان حقشان بی توجهی از سمت مسئولان نیست
از مسئولین انتظار میرود برای مردم این استان که بعد گذشت چندین سال از جنگ هشت سال دفاع مقدس هنوز اثرات جنگ در بعضی از شهرهای مرزی استان مشاهده میشود و از مسئولین کاربلد و متخصص و انقلابی و باتقوا استفاده کنند.
و در آخر بیشتر به معیشت رزمندگان گمنام و خانوادههای آنها برسند چرا که واقعا خیلی از این افراد در وضعیت خیلی بدی زندگی می کنند؛ این رزمندگان مستحق بی توجهی از طرف مسئولین نیستند.