خصوصیات اخلاقی «یونس»، او را به افتخار شهادت رساند
شهید «یونس میاحی» فرزند عبود و فاطمه يكم آذرماه 1343، در شهرستان اهواز ديده به جهان گشود. تا چهارم ابتدايی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هفتم اسفندماه 1365، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد. مزار او در زادگاهش قرار دارد. نوید شاهد خوزستان به مناسبت روز پدر، گفتگویی با «حاج عبود میاحی» پدر این شهید انجام داده است که تقدیم حضور علاقهمندان میشود.
شرکت در مراسمهای مذهبی، مانند اعتکاف بخشی از زندگی یونس بود
شهید یونس از همان سنین کم با خانواده دوست و همراه میشد، بسیار با محبت و مهربان و به کودکان بسیار علاقه مند بود و در بازی با آنها همیشه مراقبت میکرد تا آسیبی به آنها وارد نشود. همواره در کشاورزی کمک حال من بود و علاقه شدیدی به خواهرش خدیجه داشت. در همه امور به او کمک می کرد و همیشه به من میگفت: «پدر جان خدیجه هرچه میخواهد برایش تهیه کنید.»
یونس معمولاً به نمازهای جماعت و عبادتهای مستمر اهمیت میداد و در مسجد فعال بود. بیشتر وقت خود را به قرائت و تلاوت قرآن اختصاص میداد و سعی میکرد آموزههای آن را در زندگی خود پیاده کند. شرکت در مراسمهای مذهبی، مانند اعتکاف، عزاداریها و جشنهای اسلامی، بخشی از زندگی وی بود. همچنین به آموزش دین و ترویج ارزشهای اسلامی در بین جوانان روستا میپرداخت. حضور شهید در مراسم مذهبی نشاندهندهی تعهد به ارزشهای دینی و معنوی بود که با این کار، نه تنها به تقویت روحیهی خود میپرداخت، بلکه اهالی روستا را نیز تشویق به حضور در مسجد و کارهای مذهبی میکرد.
حضور در جبهههای نبرد را بر خود یک تکلیف میدانست
در کار کشاورزی بسیار ماهر شده بود و با دل و جان برای پیشرفت خود تلاش میکرد همه مردمی که او را می شناختند از او به عنوان کشاوز نمونه یاد می کردند اما با شروع جنگ تحمیلی، حضور در جبهههای حق علیه باطل را بر خود یک تکلیف میدانست و راهی جبهههای نبرد شد.
پسر بزرگم در سپاه پاسداران مشغول خدمت بود و یونس نیز به خدمت سربازی رفت تا در کنار برادرش باشد و در آن دوران به عنوان سرباز به جبهه اعزام شد. زیاد از جبهه و جنگ برای من چیزی نمی گفت، تنها کلامی همیشه بر زبان می آورد این بود: «پدر برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کن»
به من الهام شده بود که ترکش به سرش خورده است
من در روستا در حال کشاورزی بودم و همسرم نیز در شیبان بود؛ پسر بزرگم آمد دنبالم گفت: «پدر یونس از ناحیه دست زخمی شده و اکنون بیمارستان است و فردا صبح باید برای ملاقاتش برویم.»
کمی مکث کرد تا عکسالعمل مرا ببیند و دوباره ادامه داد: «قرار است یونس را به تهران اعزام کنند...» این جمله را که گفت نمی دانم چرا یهو دلم شور افتاد و انگار به من الهام شد که ترکش به سرش خورده است فقط آرام گفتم: «راستش را بگو ترکش به سرش نخورده باشد.»
ساعت ۳ بامداد به همراه پسر و همسرم به بیمارستان رفتیم و آنجا بود که متوجه شدیم، ترکش به سرش اصابت کرده و حالش وخیم است که در نهایت حدود ساعت ۷ صبح خبر شهادت یونس را به ما اعلام کردند.
هدف همه شهدا دفاع از میهن اسلامی بوده است
عشق به اهلبیت(ع)، ولایتمداری، میهن پرستی، مسئولیت پذیری و روحیه ایثار و جهاد از خصوصیات یونس بود که نشان افتخار شهادت را برای او به ارمغان آورد.
پسرم همواره ولایت مداری، استکبارستیزی، دفاع از ارزشهای نظام اسلامی را از مهمترین رسالت ملت شریف ایران میدانست.
فرزند شهیدم و سایر شهدای دوران دفاع مقدس برای دفاع از این میهن اسلامی جان خود را تقدیم انقلاب کردند و ما نیز باید راه شهدا را ادامه دهیم.
انتهای پیام/