ما در قبال خون شهدا مسئول هستیم
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید سید فرشاد مرعشی نژاد در ۱۴ خرداد ۱۳۳۹ در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. وی از کودکی بسیار آرام و متین و مؤدب بود. روح حساس و بسیار بزرگی داشت و از هوش و ذکاوت فوق العاده ای برخوردار بود به طوری که در تمامی دوران تحصیل شاگرد اول میشد.
فعالیت در انجمن اسلامی دانشکده
در سال ۵۸ در کنکور شرکت کرد و در رشته ریاضی دانشگاه اهواز قبول شد وی به همراه شهید حسن زاده در دانشکده در تشکیل و جذب نیروهای انجمن اسلامی دانشکده انرژی زیادی صرف کرد. به دلیل فعالیتهای زیاد و شایستگی همان سال به عنوان نماینده دانشکده ریاضی به شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه راه یافت.
مشاور فرمانداری وقت اهواز
علاوه بر تحصیل و فعالیت در دانشگاه به عنوان مشاور فرمانداری وقت اهواز انجام وظیفه میکرد و به افشای ماهیت پلید مدنی خائن پرداخت و با وجود این که در آن زمان از مدنی به عنوان یکی از یاران حضرت امام یاد میشد، از جو موجود نمی هراسید و متعرض سوء استفاده های وی از بیت المال گردید.
ما در قبال خون شهدا مسئول هستیم
دوستانش نقل کرده اند که همواره می گفت: «ما در قبال خون شهدا مسئول هستیم» و با وجود فعالیت های زیادش در فرمانداری، بسیج، مرکز گسترش فرهنگ اسلامی و استانداری به قدری متواضع بود که هرگز از کارهایش سخنی بر زبان نمی آورد و سعی داشت کارهایش را شخصاً برای رضای خدا و در گمنامی انجام دهد.
همه جذب محبت و مهربانیش می شدند
در مراسم عقدش لباس سپاه بر تن کرده بود و این خود نشان از علاقه زیاد وی به سپاه پاسداران بود، پس از مراسم عقد همراه همسرش به بهشت شهدا رفت و در مورد مسیر زندگی اش با او سخن گفت.
سادگی و بی ریایی و صمیمیت و محبت و مهربانی او همه را جذب می کرد، بچه ها را بسیار دوست می داشت و آنها نیز بسیار او را دوست می داشتند نماز را با حضور قلب می خواند و روزه مستحبی را همچون وظیفه های واجب انجام می داد.
خصوصیات اخلاقی
رفتارش با خانواده اش بسیار صمیمانه بود الگوی خانواده اش بود، پدر و مادرش در تمام مشکلات خانوادگی با او مشورت می کردند به پدر و مادرش علاقه زیادی داشت به گفته مادرش در طول ۲۱ سال زندگیش هیچ وقت با والدینش با صدای بلند سخن نگفت.
رابطه او با خواهران و برادرش بسیار صمیمانه بود و به آنها بسیار توجه داشت حرفهای آنان را به دقت می شنید و با آنها بسیار سخن می گفت و در جهت رشد آنها از هیچ کوششی دریغ نمی کرد.
با وجود مشغله زیادی که داشت سرزدن به دوستانش را فراموش نمی کرد و به هنگام احوال پرسی آنها را گرم در آغوش می کشید در برخورد با افراد میبینم
بسیار خوش رو و صمیمی بود و در هر جمعی که وارد می شد با یکایک افراد سلام و احوال پرسی می کرد و در این مورد بزرگ و کوچک از نظر او یکسان بودند.
نسبت به مساله خمس حساس بود و در این زمینه با دقت عمل می کرد از همسرش نقل شده است از من خواسته بود هر آن چه را در زندگی مان زیادی حتماً ببخشم بیشتر روزهایی که ناهار را خانه بود غذا بسیار ساده بود و حتی یک بار هم از نوع غذا شکایت نکرد.
امتناع از بحث سیاسی
از بحث های سیاسی بیهوده که نه تنها نتیجه ای نداشت بلکه باعث از بین رفتن صمیمیت می شد خودداری می کرد. در بحث های سیاسی اغلب بدون اینکه عصبانی شود سکوت می کرد اما هنگامی که لب به سخن می گشود که همه به دقت به حرف های او توجه می کردند. فقط زمانی به بحث سیاسی می پرداخت که حس می کرد سخنان او ضروری است و به گونه های منظم موضوع را دنبال می کرد تا به نتیجه برسد.
دلسوز و متواضع
در قبال مشکلات دیگران بسیار حساس و دلسوز بود و همواره سعی در برطرف کردن گرفتاری های اشخاص داشت. با وجود تواضع و مهربانی بسیارش در اجرای احکام اسلام بسیار قاطع بود و به هیچ وجه در این زمینه ها تاثیر نمی پذیرفت برخورد او به همراه اخلاق نیکویش باعث می شد همه کسانی که او را می شناختند حتی اگر با او اختلاف نظر داشتند نتوانند اخلاق خوب او را انکار کنند.
عروج ملکوتی
وی ظاهری آرام و صبور و قلبی با گذشت داشت اما بر خلاف ظاهر آرام روحش ناآرام و پر تلاطم بود مثل اینکه همیشه کسی منتظر اوست و یا در انتظار کسی است بالاخره در سن ۲۱ سالگی در کربلای هویزه و در حمله بستان که امام فتح الفتوحش نامید به لقا الله رسید و جاودانه شد.